Monday 27 July 2009

دروغهای بزرگ ویک خاطره


دروغهای بزرگ ویک خاطره
سالها پیش در ایتالیا با یکی از دوستان ایتالیایی ام که علاقۀ بسیاری به ایران و ایرانیان پیدا کرده بود در مورد جنگهای ایران و روم صحبت میکردم و او که بسیار میهن دوست و البته بدون تعصب خشک و کورکورانه بود اظهار بی اطلاعی از وجود هرگونه جنگی بین ما میکرد و من نیز اینرا به گردن بیسوادی او میگذاشتم ولی وقتی اطلاعات وسیع او در مورد جنگهای مختلف روم با دیگر کشورها را فهمیدم کنجکاوی ام به حدّی رسید که با او به تحقیق در اینباره پرداختیم و از آنجائیکه بسیار به خود مطمئن بودم تمانی داستانهایی را که شنیده و خوانده بودم برایش میگفتم، از جمله سر بریدن شش تن از بزرگترین سرداران رومی که آنها را کراسوس مینامیدند و دوستم آنچنان از چنین ادعایی تعجب کرده بود که به من گفت اگر قصد شوخی و مزاح داری در چنین مسائلی اصلاً درست نیست که با تاریخ مملکتمان چنین کنی، من هم مطمئنش کردم که عین همین قضیه را در چند جا خوانده ام وشاید بخاطر همین اهمیت زیاد وحساسیتهای ملّی برایتان نگفته اند که او با تمام عرق میهن پرستی خود بمن گفت که بایستی تکلیف روشن شود وبدانم که چه چیزهایی را از ما پنهان میکنند هر چند که امکان ندارد تا این حد من از قضایا بی اطلاع باشم، باری، به سراغ معلم تاریخی رفتیم که او میشناخت و به درستکاری و صداقتش ایمان داشت، پس از گفتن جریان بسیار خندید وپرسید قصدمزاح که ندارید! دوستم نگاهی معنی دار بمن کرد وگفت به هیچوجه این دوست ایرانی من ادعاهایی با اصرار تمام میکند به اینکه ایران و روم چندین بار با هم جنگیده اند و ما شکستهای سختی از آنها خورده ایم، معلم تاریخ بدون معطلی پرسید خوب این موضوع را در چه کتابی خوانده ای و منبع اش چیست، از اینجا بود که تپق زدنهای من شروع شد، کتابهای درسی ام و داستانهایی که در مجلات و رادیو تلویزیون شنیده بودم تنها منبعی بود که ذکر کردم، خوب توجه کنید، و تمدّن و انسانیت را ببینید، در کشور خودشان چنان یاوه هایی را میگفتم که هیچگونه سندی هم برایش نداشتم باز هم با متانت تمام با من رفتار کردند و برای قانع کردنم و بیرون آوردنم از تخیلات نصف روز وقت گذاشتند و کتابهای مختلفی را بیرون کشیدند از مورخان و نویسندگان متعدد، دریغ از کوچکترین نزاعی! حتی شکستهای متعدد روم را بیرون کشیدند که ثابت کنند تعمدی و تعصبی در کار نیست!! آنچنان سر افکنده و شرمنده شدم که تا به امروز هر وقت بیادش میاورم بر خود میلرزم، این خاطره را از آنجا تعریف میکنم تا بدانید که چگونه ما را به بازی گرفتند، بسیاری از ایرانیان مقیم خارج چنین مسایلی برایشان پیش آمده که اکثرشان سعی در فراموش کردن و دوباره به تخیلات خود فرو رفتن پرداختند چون ما ایرانیان بسیار به تاریخمان و شاهان و امپراطوری هخامنشیان خو گرفته ایم و احساس غرور میکنیم ودر مجالس ومیهمانیهایی که فقط ایرانیان حضوردارند از این مزخرفات زیاد میگوییم و لذت میبریم.

Sunday 12 July 2009

گاف ریوتینتو در چین


در پی دستگیری یک مدیر ارشد شرکت معـدن انگـلیسی- استرالیایی در پکن و سه تن دیگر ازکارمندانش در شعـبۀ شانگهای معـدن کار جهانی ریـوتـیـنـتـو متعلق به راتـچایلـد و بزرگترین و بد نام ترین کمپانی جهان میباشد کـه یک دهه است وارد ایران شده و بسرعت به تشکـیل شرکـتهای مـتـعـد د نموده.

"مقامات چینی گفته اند " مدارک غیرقابل انکار بسیار زیادی" در اختیار دارند که نشان میدهـد این چهار نفر با شکار و دزدی اطلاعات محرمانۀ دولت چین را به خارج می فرستادند، و باینترتیب صدمۀ سنگـینی به منافع و امنیت اقتصاد چین وارد کـرده اند" سخنگـوی وزارت خارجۀ چین."

این همان کمپانی ست که در منطقۀ بسیار استراتـژیک کردستان مشغول ریشه گـرفتن در زیر پوشش استخراج طلا ست که سهام 70% آنرا نیز بیشرمانه تحت اختیا رخود گرفته.

دوبوئرز کمپانیی که با استخراج الماس و طلا در افریقا صاحبانش سِسیل رود و راتچایلد را به ثروتهای افسانه ای رساند بهمراه ریوتینتو که تقریباً انحصار کشف و استخراج منابع معدنی جهان را در اختیار دارند، فـقط یکی از منابع مالی مالک جهان یعنی راتچایلدها میباشد و منبع اصلی ثروت وقـدرت بی بدیلشان در کنترل کامل سیستم بانکداری اروپا و آمریکا و چاپ اسکناس پوند در انگـلیس، دلار درآمریکا واخیراً یوروی اتحادیۀ اروپا میباشد. این موضوع بسیارحیاتی و مهم برای تما می مردم جهان با مهارت بی نظیری مخفی نگه داشته میشود.

«در هر قارهاي که ريوتينتو عمل کرده، داستاني يکسان جريان داشته است: زمین بدون پرداخت وجه از مردم بومي گرفته شده، از تشکيل اتحاديههاي آزاد کارگري ممانعت شده، محیط زیست تخريب شده، و روابطي گرم با سياستمداران، دولتمردان و ديکتاتورها برقرار شده است».
مقالۀ اصلی نیویورک تایمز در بارۀ دستگیریها و سابقۀ ریوتـیـنـتـو در چـین
http://www.nytimes.com/2009/07/09/world/asia/09riotinto.html


Wednesday 8 July 2009

HAARPتکنولوژی ایجاد زلزله .......ا

گرد و غبار در نبرد با خَس و خاشاک است!
البته احتمال ایجاد این بادها توسط خود رژیم و یا با کمک روسهابسیار وجود دارد. تکنولوژی موجود در دست هشت کشور جهان برای بوجود آوردن تغییرات آب و هوایی حتّی بسیار قویتر و مخرّبتر از ایجاد بادهای صحرایی امری مسلم است و نباید بدون مطالعه و تحقیق به فراموشی سپرده شود

سکوت را بشکنید


چه کسانی مسئول بستن قرادادهای ننگین سال 1378 میباشند؟ قردادهایی بسیاریکرفه و با شرکتهای انگلیسی از جمله: کمپانی شِل که در تمامی جهان بعنوان بازوی مخفی سرویس اطلاعاتی بریتانیا عمل میکند. یا کمپاني ريوتينتو که با تأسيس «شرکت زرکوه» در ايران عمليات استخراج طلا در منطقه ساري گوني کردستان را آغاز کرد, هفتاد در صد سهام شرکت زرکوه به کمپاني ريوتينتو تعلق دارد و 30 در صد به شرکت خدمات اکتشافي کشور!!!
[ریوتینتو و دو کمپانی همبسته با آن؛«لونیکل» و«میفرنا»، در عرصۀ معادن فلزی دارای همان جایگاهی اند که رویال داچ شِل در حوزۀنفت وگاز، سن آلیانس در حوزۀ بیمه؛ اچ اس بی سی وبانکهای اقماری آن در حوزۀ بانکداری، دبیرز در حوزۀ استخراج الماس، ویکرز در حوزه صنايع تسليحاتي، مارکوني در حوزه صنايع الکترونيک- نظامي. اين شبکه منسجم و همبسته، که دهها کمپاني نامدار ديگر نيز عضو آن است، به کانون مافيايي مقتدري تعلق دارد که در واژگان سياسي امروز به عنوان «صهيونيسم» شناخته ميشود. اين شبکه مافيايي جهانوطن محل تجمع سرمايه خاندانهاي زرسالاري است که در هدايت تکاپوهاي استعماري- امپرياليستي سدههاي اخير نقش اصلي را داشتند. کمپانيهاي عضو اين شبکه، همچون «بت عيار»، «هر لحظه» ميتوانند «به رنگي» درآيند و از پوشش و تابعيت هر کشوري براي انعقاد قرارداد و فعاليتهاي خود بهره جويند. شبکه کمپانيهاي فوق تنها يک مجموعه مالي- اقتصادي نيست بلکه به عنوان کانون سياسي مقتدري شناخته ميشود که نام يکايک کمپانيهاي عضو آن با دسيسههاي خونين سياسي، جنگهاي داخلي و کودتاها پيوند خورده است.
سو بولاند در مقاله «ريوتينتو: بناشده بر خون» ريوتينتو را متهم ميکند که علاوه بر همدستي با رژيم فاشيستي فرانکو، از رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي نيز حمايت ميکرد و با رژيم هاي کودتايي، از جمله حکومت ژنرال سوهارتو در اندونزِي، همکاري داشت. بولاند ريوتينتو را بزرگترين کمپاني معدني جهان ميخواند و مينويسد:
«در هر قارهاي که ريوتينتو عمل کرده، داستاني يکسان جريان داشته است: زمين بدون پرداخت وجه از مردم بومي گرفته شده، از تشکيل اتحاديههاي آزاد کارگري ممانعت شده، محيط زيست تخريب شده، و روابطي گرم با سياستمداران، دولتمردان و ديکتاتورها برقرار شده است»] . عبدالله شهبازی.
زرسالاران جهانی و نوکران داخلی شان بخوبی دریافته اند که آزادی مطبوعات؛ احزاب ودیگر آزادیهای مدنی در ایران بنیان چپاولِ استثمار را از جا میکند، بهمین دلیل تمامی توان خود را در جهت منحرف کردن جنبش و محصور کردن آن در حّد رفرم سعی در کنترل افکار ودر نتیجه محدود کردن خواستهای بحق مردم نموده اند. تعداد زیادی شهید شده اند و این رژیم هرگونه مشروعیت خود را با قتل عام کردن مردم، شکنجۀ زندانیان و بیرحمانه کتک زدن مردم به شیوۀ اسرائیلی ها از دست داده است، خامنه ای و احمدی نژاد باید محاکمه شوند. یک کمیته تحقیق از طرف مردم انتخاب شود و به جرایم انجام شده در اتفاقات اخیر بپردازد.
درجهت یک انتخابات جدید و با شرکت کاندیداهای فراوان؛ داخل و خارج از کشور هرکس که باشد بتواند کاندید شود و مردم اگر تصمیم گرفتند و به هر کاندیدی که رأی دادند به تعداد رأیشان در تصمیم گیریهای کشور مؤثر و مسئول شوند والبته با توجه به تخصص وآگاهیی که مردم در آنان تشخیص میدهند ونه هیچ انسان و یا گروه خاصّی. مردم سالاری یعنی این.
بعد از انتخابات تصمیم میگیریم چه کنیم؛ آزادی های اولیه را از قبیل مطبوعات، اینترنت و احزاب را برقرار سازیم زندانیهای سیاسی واقتصادی را آزاد نمائیم.
کاوه

Tuesday 7 July 2009

روشنفکران خائن مشکل اساسی ایران

روشنفکران و نویسندگان اگر تحت فشار خوانندگان نباشند و بخاطرسکوتشان در مورد مسائل حیاتی کشور مورد مؤاخذه قرار نگیرند هیچ تغییری اصولی در کشور انجام نمی گیرد, بسیاری از نویسندگان در غرب بدلیل نقدهای صریح و گاهاً افشاگرانه تغیر روش دادند ویابه بی آبرویی دچار شدند و روز بروز توقع خوانندگان با بالارفتن آگاهی مردم بیشتر میشود و دیگر هیچکس در غرب مطلبی را فقط بخاطر اینکه فلان نویسندۀ معروف نوشته قبول نمیکند مگر اینکه مطلب مورد نظر دارای منابع معتبر و یا مفهومی روشن با دانش خوانندگان از کل موضوع مورد بحث داشته باشد, اصولاً روشنفکران یک جامعه نقشی بسیار مهم در بالابردن آگاهی و دانش سیاسی جامعه دارند, در واقع بر عکس کشورهای غربی که روشنفکران مردم را هدایت میکنند در ایران این مردم هستند که با هوش و درک بالای سیاسیشان همواره از روشنفکران جلوتر بوده اند و این دقیقاً نشاندهندۀ اینست که مردم هیچ اعتمادی به نوشته ها ندارن و فقط بر اساس درک خود از اوضاع جامعه عمل یا عکس العمل نشان میدهند و متاَسفانه همین فقدان نخبگانی که مردم بتوانند به آنها اعتماد کنند دلیل مهم به انحراف رفتن نهضتها و انقلابات مردم غیور ایران بوده است, خودبینیها, تکبّرو مقام پرستی باعث درگیریهای بی پایان این روشنفکران با یکدیگر و در نتیجه موجب از یاد بردن مردم و مشکلات زندگی روزمرۀ انان میشود و همین بهترین حربه استعمارگران برای به خدمت گرفتن اینان بر علیه ملت است, مثالی میزنم: ا
چرا مسلمان و یهودی و مسیحی و تقریباً همۀ ادیان در پایان دعاهایشان آمین که همان آمون خدای فرعونیان است میگویند, یک دلیل آن بی اعتقاد بودن آخوندها ویا در بهترین حالت ممکن بیسوادی آنان است, دلیل دوم روشنفکران خائن؛ ما باید روحانیت فاسد و وابسته, یهودیان مخفی بازار و فراموسونها و البته روشنفکران خائن را افشا کنیم.
مردم قهرمان ایران؛ دسیسۀ نوکران استعمار کنترل افکارست و ادامۀ دروغهای تبلیغ شده در قرون گذشته ودر نتیجه خلع سلاح دائمی مردم از هر گونه حرکت و جنبشی که منافع آنان را به خطر اندازد, در اینراه با گشاده دستی به نوکران و خائنین پول و مزایای متفاوت اهداء میکنند زیرا میدانند هر قدر که در اینراه هزینه کنند, چندین برابرش رااز راه قراردادهای ننگینی که به دولتهای فاسد تحمیل میکنند جبران خواهد شد؛ چند نویسنده را میتوانید نام ببرید که در دهسال گذشته از قرادادهای ننگین دولت نوشته باشند؛ در عوض صدها نویسنده را میتوان در میان سایت های بیشمار پیدا کرد که به فحاشی و درگیریهای متعدد با یدیگر ویا مقالات تکراری و بی محتوا پرداخته اند, چرا فراموش میکنیم که نویسندگان و روشنفکران اولین و مهمترین هدف استعمارست اگر در 28 مرداد 70% روزنامه نگاران حقوق بگیر بیگانگان بودند چرا نباید مطمئن باشیم که امروز این رقم به نزدیک 100% رسیده باشد؟ چرا

استخوان پای ندا را چه کردند؟



حقیقت بسیار تلخ است و برای بسیاری باور کردنش مشکل, من امّا از گفتنش ابایی ندارم؛ نه دنبال پولم و نه شهرت
ایا میدانید شیطان پرستان در مراسم عشای تاریک چه میکنند؟ آیا میدانید با خون و جوارح حیوانات, کودکان و زنان جوان به عنوان قربانی چه میکنند؟
آیامیدانید قطعاتی از بدن قربانیان کودتای 22 خرداد را به زور به بهانۀ اینکه میخواهند آنها را به افراد نامشخصی اهدا کنند, جدا کرده اند؟
و تا خانوادۀ آنها این اجازه را نداده اند جنازۀ عزیزانشان را تحویل نداده اند؟ آری اینان قربانیان را برای شیطان و در راه خدمت به او کشته اند, و از این راه میخواهند قدرت جادویی به دست آورند(البته در اوهام و خرافاتشان چنان قرق شده اند که به جنون رسیده اند)این جنایتکاران با خون قربا نیان غسل میکنند و اورادی به عبری میخوانند و با بی حرمتی های متعدد به جوارح و یا استخوان قربانیان سعی در جلب رضایت شیطان مینمایند

Monday 6 July 2009

پوریم, اولین نسل کشی تاریخ


وظیفۀ روشنفکران آگاهی دادن به مردم است نه فریب آنان, نگفتن حقایق و همراه شدن با جریان تحریف تاریخ هیچگونه فرقی با خیانت ندارد, چرا مردم ایران از حقیقت نحسی 13 فروردین بی اطلاع اند و چرا بجای عزاداری به تفریح و گردش میروند؟ آیا نویسندگان و تاریخ نگاران ما اینقدر بیسوادند, یا نه بسیار خائنند که پوریم اولین نسل کشی تاریخ را که در روز 13 فروردین صورت گرفت را سرپوش میگذارند؛ در اینروز 75000 ایرانی بروایت صریح تورات به قتل رسیدند در زمانی که جمعیت ایران یک میلیون هم نبود؛ از این مهمتر اینکه یهودیان هر سال در چنین روزی برای این کشتار ایرانیان جشن میگیرند؛ پوریم بررگترین عید یهودیان است و اکثریتشان بخوبی میدانند چرا شادی میکنند وجشن میگیرند
آیا باز میپرسید که چرا دولتمردان ما تشنۀ خون ما, دشمن فرهنگمان ومشغول به اسیری بردن دختران و پسران جوانمان هستند؟ بسیاری میدانند و نمی گویند, خائنینی که روزانه دهها بار وطن وطن میگویند و به این وآن برچسب میزنند ودر تمام عمرشانیک افشاگری هم نکرده اند؛ لقب مبارز و روشنفکر وغیره میگیرند و جوایز گواگون نیز درکلکسیون منزلشان حتماً یافت میشود
آری حقیقت تلخ است, بسیار بسیار تلخ, امّا این دلیلی برای سرپوش گذاشتن بر روی حقایق نمیتواند باشد؛ اگر قومی جنایت میکند, افراد آن قوم یا در رفع این ظلم باید بکوشند تا این لکۀ ننگ را برطرف کنند ویا از آن قوم اعلام برائت کنند؛ نه اینکه قربانیان برای حفظ امنیت آن قوم ظالم سکوت کنند.
آیا باید این جنایت را فراموش کنیم و همراه یهودیان برای کشتار اجدادمان شادی کنیم و به گردش برویم؟ آیا این دعوتی مستقیم برای کشتار دیگری نیست؟ اگر دست روی دست بگذاریم و حقایق را همین اکنون به مردم نگوئیم وبه خائنین هیئت موتلفه و حجتیه اجازه دهیم از این تقلّب اشکار جان سالم بدر برند, نقشۀ چندین سالۀ خود یعنی پوریم دوم را اجرا خواهند کرد و نه تنها ملیونها آری میلیونها ایرانی را خواهند کشت بلکه ایران را متلاشی میکنند

روشنفکران؛ سکوت خیانت است

در انقلاب 57روشنفکران فریبمان دادندوندانستیم چه بلایی بر سر خود دینمان وکشورمان میآوریم, نتیجه آن شد که مشتی آخوندنمای یهودی مشتی فراماسون ومشتی پول پرست و شیطان پرست به اسم دین واسلام تیشه به ریشۀ اسلام و ایران بزنند, واین خیانت باز هم در حال تکرارشدن است؛ مشتی خائن میروند و و مشتی خائن دیگر به جای آنان مینشینند و دوباره همان کمپانی های انگلیسی و چینی و ژاپنی به چپاول کشور میپردازند؛ عده ای از بازاریان یهودی که چپاول کردند و رسواشدند میروند و جایشان پسدعمو یا پسر دائیشان با اسمی جدید به چپاول؛ احتکار و مکیدن خون مسلمین میپردازند؛ آنوسی ها باید افشا شوند؛ فراماسونها باید افشا شوند و تا وقتی ملّت از این امر مهم یعنی وجود قشر بزرگی از یهودیان مخفی که دشمن قسم خوردۀ ایران و اسلام هستند مطلع نشوند هرگز این کشور به آزادی و استقلال نخواهد رسید مسئول این خیانت در درجۀ اول روشنفکرانیست که میدانند ولی سکوت میکنند, از برچسب خوردن میترسند؛ زیرا یهودیان استاد برچسب زدن و مظلوم گراییند؛ همین یهودیان 20 میلیون اوکراینی را فقط به جرم مسیحی بودن قتل عام کردند, آنوقت برای کشته شدن به اصطلاح 6 میلیون نفرشان در آلمان 60سال است که از جهان باج خواهی میکنند, در مقابل چشم جهانیان کودکان و زنان فلسطینی را به قتل میرسانند
آیا آخوندها از نسل آنان نیستند که درست مانند آنها ایرانیان را میکشند؟ آیا شباهت را نمی بینید؛ طریقۀ یکسان کتک زدن و کشتن را نمی بینید؟
هر کس بداند ونگویدخائن است؛ اینبار نباید مردم در ناآگاهی بمانند؛ فقط چهاز نفر روشنفکر تاکنون در اینباره هشدار داده اند, چرا؟ چرا دیگران سکوت کرده اند؛ باور کنبد که خائن نه شاخ دارد و نه دم!!
چرا فقط عبدالله شهبازی, کوروش عرفانی, پورپیرار و مهدی خزئلی در اینباره مطلب نوشته اند .
هم اکنون آخوندهای حجتیه و جمعیت موتلفه که تقریباً همه شان از یهودیان مخفی و یا فراماسونهای انگلیسیند در مقابل بقیۀ روحانیت ومردم قرار دارند

فیلمی مستند از تقلب محرز در انتخابات

falsifying the election. filmed by the insider

Thursday 2 July 2009

حضور منیف اشمر از حزب الله لبنان در کودتای 22 خرداد




تاریخچه بکارگیری نیروهای خارجی در بدنه نیروهای نظامی کشور و از جمله سپاه پاسداران به زمان جنگ تحمیلی برمی گردد که معاندین عراقی عضو مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در قالب یک لشگر بنام لشگر نه بدر در خدمت ایران بوده اند و البته بعدها افغان ها و اعراب لبنانی هم بطور مشخص و آشکار در خدمت نیروی قدس سپاه درآمدند . هم اکنون نیزمدتهاست دو تیپ مشخص از نیروی قدس سپاه پاسداران یکی با استقرار در مجاورت سازمان صدا و سیما و محل نمایشگاههای بین المللی تهران که از بازماندگان لشگر نه بدر می باشند مسئولیت حفاظت از صداو سیما را برعهده دارند و تیپ دیگر در خیابان امام خمینی تهران در کنار لشگر مخصوص ده سید الشهدا به عنوان تیپ احتیاط تهران که از اعضای افغان و اعراب لبنانی و سوری تبار می باشند همچنان در بدنه امنیتی و انتظامی سپاه تهران می باشند . چهار سال پیش نیز وقتی که نیروی انتظامی در گشتهای جدید ارشاد و امنیت خود که به "ماشین سیاه ها" مشهور شدند شایعه بکار گیری نیروهای خارجی و عرب زبان در آنها شدت گرفت. ماجرا وقتی از شایعه به عینیت رسید که روزنامه نگاری در تهران اعلام کرد که بسراغ یکی از آن تیم های گشتی رفته و با آنها درصدد مصاحبه برآمده اما از چهار نفر راکبان آن جیپ فقط یک نفر از آنها به فارسی تسلط داشته است ، در بعد از آن بود که فرماندهی وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ اعلام نمود افراد فوق و تعدادی بسیاری از این گشتی ها از نیروهای احتیاط نیروی انتظامی در استان خوزستان می باشند که در مواقع لزوم در دیگر مناطق کشور نیز به کار گرفته می شوند ! ، البته این توضیح و پاسخ این مقام نه تنها قانع کننده نبود بلکه مهر تائیدی بود بر همه شایعه ها . در کودتا و سرکوبهای بعد انتخابات اخیر در تهران و شهرستانها نیز باز دوباره این شایعه قوت گرفت که سپاه برای سرکوب معترضان از اعراب و بطور مشخص لبنانی ها استفاده نموده ، البته با توجه به روحیه ایرانی ها که همواره علاقه دارند هر گونه قتل و غارت را به دیگران نسبت دهند و حتا گاها دایره این اتهامات را می بینیم که شامل حال احمدی نژاد و خامنه ای نیز می شود و می گویند اینها ایرانی نیستند ! این شایعه همچنان در دایره شایعه باقی ماند تا به امروز ... اگر به یاد داشته باشید در هنگام انتخابات و در حالی که هنوز حتا زمان انتخابات و رای گیری نیز به پایان نرسیده بود گروهی با حمله به ستاد مهندس موسوی در تهران و اشغال وی ستاد مذکور را با حکم دادستانی انقلاب اسلامی پلمب نمودند ، البته دادستانی هنوز مسئولیت این عملیات رانه تائید نموده و نه تکذیب امادر مطبوعات حکومتی درباره این یورش باز از عنوان تکراری و نخ نما شده دست داشتن لباس شخصی ها و خود سران در آن عملیات یاد شده اما آنچه قوت دارد هنوز ستاد فوق پلمب می باشد و بسیاری از افراد دستگیر شده در آن روز کماکان در بازداشت بسر می برند . اشغالگران ستاد که آغازگر این کودتای خونین بوده اند آنچنان سرمست و شادمان بودند که پس از اشغال ستاد اقدام به انداختن عکسهای یادگاری نیز نموده اند ! یکی از دوربینهای اشغالگران در کشاکش آن اشغال و درگیری بدست یکی از اعضای ستاد مهندس موسوی افتاده و پس از آن با واسطه ای بدست من رسید که در میان آن عکسها عکس یکی از اعضای مشهور حزب الله لبنان برادر شهید علی منیف اشمر که از جمله شهدای عملیاتهای انتحاری حزب الله لبنان می باشد و بارها مورد تشویق و تفقد آقای خامنه ای نیز قرار گرفته می باشد .

در دو عکس فوق شما "حسین منیف اشمر " را در کنار دو عضو دیگر حزب الله لبنان می بینید که با در دست داشتن بی سیم و اسلحه ای که در زیر پیراهنش مشهود می باشد در خدمت سرکوبگران و یا بهتر بگویم کودتا چیان سپاه می باشد .حالا دیگر با وجود این عکسها می شود بطور مشخص و مستند اعلام کرد که بله در سرکوبهای اخیر سپاه از حزب الله لبنان استفاده نموده است واینجاست که معلوم می شود پس آنهمه کمک مالی و تسلیحاتی به حزب الله لبنان بیهوده نبوده و این کمکها و مساعدتها یکطرفه نیست و حزب الله لبنان نیز در مواقع لزوم به یاری جمهوری اسلامی می شتابد