Tuesday 3 November 2009

لابی اسرائیل در حکومت ایران

مافیای هاشمی و خانواده اش فقط یکی ازخانواده های حاکم در رژیم ایران است که در خیمه شب بازی پنهان کردن وابستگی شان به بیگانگان به همراه خانواده های دیگر به نمایشهای مختلفی دست میزنند. از زمان برگزاری شوهای انتخاباتی و به میان کشیدن نام هاشمی و پسرانش که فقط به این دلیل بوده که ملت هیچ مشکلی در قبول اینکه همه خانواده او از جمله دزدان هستند ندارند و همین بهترین حربه برای ایجاد تفرقه در بین مردم آزادی خواه ایران شده است که حالا هاشمی ها را در بین تظاهرات و مجامع ابراز هویت خود می بینند
عجیب اینکه برخی از رسانه ها سرشکستگی هاشمی و پیوستنش به خامنه ای را میخواهند دلیلی بر ضعف نهضت آزادیخواهی ملت جلوه دهند که به مانند حماقت دیگرطرفداران ملایان در استفاه از خشونت برای ترساندن بی نتیجه مردم بی نتیجه خواهد ماند، اینبار مردم بخوبی میدانند که هر یک از سران جنبش ممکن است به رژیم بپیوندند ولی تا آنموقع در کنار شان هستند و سعی میکنند به آزادی ممکن با کمترین هزینه دست یابند، امیدوار نیستم که استعمار قدرت درک این حرکت دمکراتیک مردم ایران را داشته باشد و حاضر به عقب نشینی نمیشود، اگر شرایط انتخاب آزاد بوجود آید تمامی قدرت پوشالی حاکمان و مافیای بازار رو میشود و دیگر کسی قادر به جلوگیری از احکام دستگیری نخواهد شد اگر قوه قضایی ایران مستقل شود ظالمین زیادی به زندان خواهند افتاد
اعضای گروه مؤتلفه و دیگر یهودیان مخفی که با آنان همکاری دارند به مانند لابی اسرائیل در حکومت ایران عمل میکنند
خامنه ای و پسرش مهره هایی بیش نیستند، آنوسی ها با استفاده از منابع دولتی و حتی در دست گرفتن منابع آرامگاه امام هشتم شیعیان قدرتی عظیم و شیطانی در مشهد بوجود آورده اند که واعظ طبسی آن را رهبری مینماید و بسیار با یهودیان مخفی که درغرب کشور با مهدوی کنی همراهند و آنوسی های اصفهان و شیراز و جنوب کشور که با مکارم شیرازی همسو هستند دارای منافع مشترکی هستند و با باند مصباح یزدی، شاهرودی و جنتی در مخالفتهایی نمایشی قرار دارند که اینگونه مخالفتها بسیار ضروری میباشند تا نیروهای داخلی خودشان را تخلیه انرژی کنند، تحت کنترل بگیرند و تعلیم دهند و به انجام هرگونه عملی وادار نمایند از جمله سرکوب مردم.
مافیای بازار توسط اشخاصی عمدتاً یهودی مانند قوامیان و باند عسگراولادی که با استفاده از مزایای دولتی تمامی رقبای دیگر را ورشکسته و یا از دور خارج نمودند اداره میشوند همینان باند قوی و با نفوذی در سازمان امنیت کشور دارند که "هیچکس جرأت ندارد" با آن به مخالفت برخیزد چون باعث و عامل اکثر قتلها، جنایات، خرابکاریهایی که به سانحه های ظاهری می انجامند و بمبگذاریها در ایران بوده اند درست مانند گروه های "ارگنه کن" که در ترکیه دستگیر شدند و با اسرائیل و سیا در تماس بودند. این گونه گروه های مافیایی براحتی در ایران در حال بزرگتر و قویتر شدن هستند و در عمل هیچگونه دیندار و میهن دوستی در میان نیروهای امنیتی ما وجود ندارد که بتواند به اینگونه خیانتها پایان دهد. تماسهای امنیتی دو کشورایران و اسرائیل از طریق این کانال انجام میپذیرد. و ارثباطات و هماهنگی های خارجی توسط یهودیانی چون خررازی و ولایتی صورت میگیرد
اشخاصی مانند رضایی و هاشمی و حتی خامنه ای درطرف دیگر قرار دارند اشخاص و گروههایی که بدون انسجام و تشکیلاتی که آنها را متحد نماید در کنار نام جنگ وایثارگران و از طرفی اشخاصی مانند خاندان خمینی و فرزندان بسیار ملایان که در میان حکومت قرار گرفته اند و تنها در صدد حفظ خود و نظام هستند. همه اینان میدانند که قدرت انجام تغییراتی را ندارند، اکثرشان دارای پرونده های ریز و درشت خلافکاری و دزدی هستند و اگر به مخالفت جدی بپردازند اول از همه مزایای خود را از دست میدهند و در نهایت هم کشته خواهند شد.
از اینان به اصطلاح مترقی تر گروه سید حسین موسوی، خاتمی رئیس جمهور سابق و البته حجت الاسلام کروبی میباشند و چون فعلاً در تلاش برای گرفتن حق ضایع شده مردم در انتخابات اخیر و احقاق حقوق شکنجه شدگان و تجاوزشدگان و معترضین و بازداشت شده ها هستند وظیفه همگی مان میباشد که از آنها حمایت کنیم و البته با اصرار هر چه بیشتر آنها را ترغیب به انجام اقداماتی جدی تر نمائیم مانند اعلام اعتصابات سراسری که مسلما ًباعث سرنگونی ظالمان خواهد شد. بیایم در سیزده آبان اتحاد ملی را ایجاد نماییم، شروع به سازماندهی اعتصابات نمائیم و بدون هرگونه واهمه حقایق را فریاد زنیم.

Tuesday 13 October 2009

روحانیت و دشمنی با اسلام


در ابتدا با جدا کردن حساب اشخاص معدودی مانند شهید آیت الله طالقانی، روحانی ارجمند آیت الله منتظری و روحانی مبارز آیت الله کروبی که از استثنائات و نوادر در میان این قوم مفت خور، فاسد و شیاد میباشند به این نکته واضح و عیان اشاره کنم که روحانیت در تمامی ادیان دارای همین مشخصات سه گانه میباشند و تنها به این دلیل که ساده ترین و راحتترین شغل موجود بوده از دوران باستان توسط انسانهای تن پرور و مفتخور انجام میشده یعنی ارتزاق از قبل اعتقادات مردمی، تنها شغلی که از نظر قدمت با آن برابری میکند حرفه شریف فاحشه گیست که در غرب معروف به قدیمیترین شغل بشر میباشد.
با ذکر مثال وخاطره ای بحثم را پیش میبرم، چند سالی پس از پیروزی انقلاب یکی از همکاران بسیار مذهبی پدرم فرزند نوجوان خود را به اجبار به حوزه علمیه قم میفرستد و بسیار هم به آن افتخار میکرد، تا اینکه همین شخص ناگهان تغییر کرد و بسیار تو دار شد و دیگر نه از مذهب و نه از حکومت دفاع میکرد، روزی او خلاصه راز دل خود را برای چند تن از همکاران نزدیکش افشا میکند، قضیه ازین قرار بود که پسرش چندین بار زیر فشار همجنس بازان در حوزه قرار گرفته بود و وقتی قضیه نزدیک بود به تجاوز به او منجر شود، پسر با زد و خورد با چند تن از طلاب و حتی مجروح کردن یکی از استادان خود شبانه از قم فرار میکند، پدرش بدون اطلاع از اصل ماجرا مدتی با نفرت با پسرش برخورد میکند تا اینکه روزی پسرش با گریه به زیر پای پدر میافتد و میگوید، چه دینی و چه مذهبی؟!! که میخواستند مرا مفعول کنند، میخواهی برگردم به حوزه؟ پس حال تصمیم بگیر کدام فرزند را ترجیح میدهی ملای مفعول را و یا آنطور که میگویی بیکاره الدنگ را که از شرافت خود با تمان توانش دفاع کرد؟ پدر که شوکه شده بود با گریه از پسرش عذرخواهی میکند و از آنروز تمام عقایدش به دین و مذهب سست شد.
حال به این بپردازیم که اصلاً خدا، انسان و دین و مملکت چه احتیاجی به این قوم دارند؟ که جدای از ملت لباس میپوشند، به طریقی متفاوت حرف میزنند و خود را تافته ای جدا بافته از مردم میدانند؟ هیچ و دقیقا! هیچ، تنها آنها هستند که از طریق دروغ و تحریف و تغییر کلام خدا خود را به مردم تحمیل میکنند، همین قوم بنا به آیه های بسیاری در قرآن اولین دشمنان دین خدا هستند که برای ادامه مفتخوری و ارتزاق از دسترنج مردم خمس و ذکات را که برای کمک به مستمندان و انجام کارهای عمرانی برای مردم تعیین شده است را با تحریف، دروغ و شیادی به نام خود ظبط میکنند، تمام هزینه زندگی خود را از آنطریق تأمین مینمایند و اگر چیزی باقیماند مسجدی میسازند تا فرزندان و یا دیگر مفتخوران از آن طریق بیشتر مردم را بچاپند. بدون استثناء و در تمامی جهان حتّی کشورهایی نظیر ایران و پاکستان که به اصطلاح خود را حکومت اسلامی مینامند هنوز مسلمانان هم مالیات میپردازند و هم خمس و ذکات خود را به یکی از ملاهای بزرگ میدهند! و در هر دو کشور مردم فقیر و در عوض حکومتیان و ملایان جزو کسانی اند که در رفاه و آسایش زندگی میکنند و همان مردمی را که باعث رفاهشان میباشند را با دیده تحقیر مینگرند! آیا این دزدی آشکار و فریبی واضح و عیان نیست؟!
ربا بدون هیچگونه امّا و اگری در تمامی ادیان الهی نفی شده و از گناهان کبیره به شمار میرود امّا ملّایان گناه کبیره را نیز در جهت منافع استعمار که بانکداری بین المللی بزرگترین بازوی آنست توجیه نموده و مسبب بدبختی ملّت و کشور شده اند. همین موضوع بتنهایی نماد مخالفت آنها با تمامی قوانین الهیست، حال از خود بپرسید که چگونه است که چنین موضوع با اهمییت و مهمی چه در زمینه مباحث دینی و چه در زمینه کشورداری، اقتصاد و سیاست از هرگونه نقدی و اعتراضی بدور مانده؟ کجایند خیل عظیمی که روشنفکری و علمی بودن را در نفی خدا و دین میدانند؟ کیلومترها مقاله در باره حجاب و خشونت و قصاص در نفی دین نوشته میشوند، جوابهای معقول که همان اجباری نبودن تمامی احکام است نایده گرفته میشوند و در عوض تمام جرم و جنایتی که توسط بشر پول پرست و مقام پرست صورت میگیرد را به خدا و دین نسبت میدهند ولی دریغ از کلمه ای در این باره و با اینکه همگان و بدون استثناء قبول دارند که انسان گرسنه خدا ندارد، "اگر فقر از دری وارد شد دین از در دیگر و به اجبار خارج میشود."
ختنه کردن، یکی دیگر از مسائلی که بندرت از آن صحبت میشود موضوع دروغین دستور خداوند به ابراهیم برای انجام ختنه است، هیچکس تا کنون حاضر نشده به این سؤالها جواب دهد، هیچکس! که مگر خدا نمیتوانست بشر را بدون لزوم چنین کاری خلق کند؟ و اگر از اول اشتباه کرده بود، آیا قادر نبوده که بعداً این اشتباه خود را اصلاح نماید؟ چرا در قرآن کلمه ای به این موضوع اشاره نشده؟ و مگر غیر اینست که قرآن صریحاً فرمان میدهد که هر قسمت از کتب دیگر الهی که با قرآن مطابقت ندارد باید نادیده گرفته شود و از جمله تحریفات بشر قلمداد شود؟
دو سال پیش که در اینباره شروع به تحقیق کردم از یکی از مراجع تقلید در باره دلایل قرآنی ختنه سؤال نمودم، ایشان جوابی ندادند تا اینکه با خواهش و تمنا و به طریقی مفلسانه دوباره برای ایشان سؤال را مطرح کردم تا بدانم خلاصه جواب اینها چیست! ایشان نتایج تحقیق سازمان ملل را در مورد مفید بودن ختنه در پیشگیری از ایدز را بجای دلایل قرآنی برایم فرستادند! به اضافه مشتی چرندیات که اگر به اعتبار حرمت انسانیت نبود ایمیل این شخص که خود را مرجع تقلید مینامد را منتشر میکردم تا دجّالی و فریبکاری این اشخاص مشخص شود و همگان بدانند که اینها با علم و آگاهی کامل به تحریف و تغییر کلام خدا دست میزنند. اگر این تحقیقات انجام نمیشد ایشان چه جوابی میدادند؟ این تحقیق سازمان ملل همراه تحقیق تقریباً همزمان سازمان بهداشت جهانی در همین چند سال گذشته منتشر شده که در اینجا به آن نمیپردازم و قصد بحث کردن در مورد مفید بودن یا نبودن ختنه را ندارم بلکه فقط و فقط بدنبال مدارکی برای اثبات اینکه آیا ختنه بدستور خداوند صورت میگیرد یا نه هستم و بس و تنها دلیلی که برای این موضوع وجود دارد توراتی است که وجود خارجی ندارد! یعنی اصل تورات موجود نیست و حتّی فرعش هم موجود نیست! و غیر از چند برگ پاره قدیمی که منتسب به چند نفر روحانی یهودیست و حداقل هزار سال پس از مرگ موسی و آنهم از روی خاطره های این و آن که حرفهای موسی را بیاد داشته اند نوشته شده! کتاب عهد جدید نیز اصلا! چه اصل باشد یا نباشد هیچ چیز در باره ختنه ندارد. چرا روحانیت اسلامی فقط به استناد چند حدیث که آنهم بدستور صریح قرآن هیچگونه سندیتی ندارد چنین جنایتی با مسلمانان میکنند؟ نظریه ای دارم که البته بر اساس نوشته هاییست که از اشخاص مختلفی کسب کرده ام و فقط یک نظریه میباشد و جوابی قطعی برای این موضوع احتیاج به تحقیقات بسیار جامعی دارد.
قرنها پیش که گروهی از معتقدان افراطی تالمود که به نفوذ کردن در میان روحانیت مسیحی میپرداختند و به ضربه زدن از درون مشغول بودند توسط مسحییان شناسایی شدند و برای اثبات نفوذی بودن آنها لختشان میکردند و دست شان رو میشد، بسیاری بدین طریق شناسایی و سوزانده شدند، بهمین جهت وقتی اسلام ظهور کرد و همین تالمودیان که تنها راه مبارزه با دین جدید را به مانند مسیحیت نفوذ و نابودی از درون میدیند یکی از اولین تحریفاتی را که در دین اسلام بوجود آوردند همین جعل چند حدیث و چسباندن آن به پیامبر بوده است.
نکته ای که شاید برای بسیاری در اول عجیب بنظر آید ولی اگر کمی در باره آن تفکر کنند به واقعیت آن پی میبرند اینست که هیچ دلیل و سندی بر اینکه خود پیامبر و یا هیچکدام از دیگر اصحاب او ختنه شده باشند وجود ندارد. اصلاً نمیدانیم که این ختنه از چه موقع در بین مسلمانان رواج یافته! حال فکر کنید و ببینید چرا هر کس حدیث را از حیله های شیطان برای فریب مسلمانان بنامد کشته میشود؟ آنهم نه بدست دشمنان دین بلکه بدست تندرویانی که توسط همین روحانیون شیطان پرست شستشوی مغزی میشوند.
استعمار و روحانیت
یکی از دلایلی که بسیار برای موجه جلوه دادن وجود روحانیت ذکر میشود به اصطلاح مبارزه آنها با استعمار است که البته مانند تمامی دروغهای دیگر بسادگی و با نگاهی بیطرفانه به سابقه این مبارزات ثابت میشود که این مفتخوران نه تنها هیچ مبارزه ای با استعمار نکرده اند بلکه هر جا که توانستند بزرگترین خدمات را به آنها نموده اند غیر از استثنائات و حرکتهای فردی بعضی از انسانهایی که در تمامی طبقات جامعه وجود دارند.
هر بار که روحانیت به مبارزه با امری استعماری پرداختند در دوره ای بوده که استعمار در کشمکش و یا حذف یکدیگر بوده اند مانند زمانی که امپراطوری انگلیس با امپراطوری روسیه تزاری در جنگ بود، در آنزمان هر کدام از این دو امپراطوری که موفق میشدند بهتر روحانیت را به خدمت گیرند در بدست آوردن امتیازات و انحصارات اقتصادی مختلف موفقتر بوده اند. در مورد جریان تحریم قند و شکر که هنوز از یاد مردم نرفته و یا خمینی با حرام خواندن ماهی خاویار و فقط برای اینکه مردم آنرا مصرف نکنند و حکومت بتواند همه را صادر نماید اعلام شد و پس از اینکه مردم به روحانیون فشار آوردند خمینی مجبور به پس گرفتن حرف خود شد و آنرا دوباره حلال اعلام کرد؟ همین دو موضوع بخوبی نشان میدهد که چگونه روحانیت میتواند با استفاده از فریب و نیرنگ حتّی فتواهایی را که خودشان صادر میکنند را نقض کرده و فتوایی دیگر دهند و این امر را امری الهی و دستوری از طرف خداوند هم بنامند مهم نیست که این فتواها چقدر احمقانه و یا دور از منطق باشد، خیل عظیم مردم هم چاره ای جز اطاعت نداشته باشند زیرا که راه چاره و حتی فکر کردن به عواقب آن برای مردمی که خود را مسلمان میدانند امری غیر محال بنظر میآید.
چگونه ممکن است که اجازه دهیم چنین شیادانی به این درجه از قدرت و نفوذ برسند؟ فکرش را بکنید یکی از وحشتهای زمامداران ظالم حداقل در ایران و در دو قرن اخیر ترس از اعلام جهاد کردن توسط علمای دین بوده است، یعنی اینان قادر بوده اند و هستند کشور را به جنگ و نبرد و خونریزی و آدمکشی و برادر کشی بکشانند، آنهم بنام خدا و بظاهر برای دین خدا!!
و امّا اصل مطلب یعنی دروغ و فریب بودن کل شیعه و تسنن میباشد که با پرداختن به فریب بزرگ یعنی عزاداری های متعدد برای امامان و مخصوصاً امام حسین آغاز میکنم، برای اینکه عظمت کار امام حسین را یاد آوری کنم ید نیست بدانید که ماهاتما گاندی در اولین نطق پیروزی پس از کسب استقلال هند قبام امام حسین را بزرگترین مشوق خود برای آن انقلاب واقعی که در هند رخ داد ذکر کرد.
به اذعان همگان حسین در راه نجات اسلام از حکومتی شدن و افتادن حکومت بدست دشمنان دیرینه اسلام یعنی قوم ابوسفیان که معاویه پسر او بود قیام نمود و در این راه شهید شد و به بهشت اعلی رفت، یعنی به بهترین جای ممکن رفته و از تمام عذاب و زجرهای زمینی خلاص شده، حال به چه علت ما مسلمانان دویست سال است(نه هزار و چهارصد سال) که بر سر و سینه خود میکوبیم و برای شخصی که در بهشت لذت میبرد گریه و زاری میکنیم از عجایب دنیای معاصر است!
آیا میدانید که این مسخره بازیها از زمان صفویان و به ضرب شمشیر اجباری شد؟ و آیا میدانید که مذهبی به نام شیعه قبل از حکومت صفویان وجود نداشته و تنها انگیزه بوجود آوردن آن ایجاد تفرقه بین مسلمانان بوده و بس؟
تمامی مواردی را که در این مقاله ذکر کردم سعی خواهم کرد با توضیحات بیشتری در آینده نزدیک روشن نمایم، امّا هدف من اینست که شما را ترغیب نمایم که خودتان به تحقیق بپردازید و حتماً کمکی خواهید شد تا این قضایا روشنتر شود و خود من بیشتر بیاموزم، به خدایی که با عشق او را میپرستم قسم که به هیچوجه جویای نام نیستم و از تایپ کردن متنفرم! و فقط به این دلیل که شاهدم و شما هم شاهدید که هیچکس به چنین موضوعات حیاتی نمیپردازد مجبور به نوشتن شده ام، اینکه اصل شیعه از کجا آمده؟ یا چرا ربا خواری مجاز است؟ و ختنه کردن و عزاداری های بی دلیل و بت پرستی های اسلامی مانند زیارت قبور و بسیاری دیگر که همه و همه بخاطر وجود قومی فاسد و دجال بنام روحانیت میباشد و بس و تا این تومور از تمامی جوامع بشری ریشه کن نشود هیچ تغییر اساسی در وضع موجود جهان که سرشار از فریب، نیرنگ و جنگ و کشتار است رخ نخواهد داد. در این میان تنها اگر بتوانم به چند نفر از انسانهای پاک را ه یافتن حقیقت را فقط نشان دهم بزرگترین هدیه و شادی برایم خواهد بود. متشکرم.

Saturday 26 September 2009

پروژه امر به معروف و نهی از منکر واقعی


روحانیون (اعم از راهبان بودیسم، هندویسم و زرتشتی، حاخامها، کشیشان و ملّاها که البته در میان همه اینان استثنا هایی و جود داشته و هنوز هم دارد) تحریف کنندگان واقعی تمامی ادیان، دشمن خدا و از بهترن و مقربترین یاران شیطان میباشند.

به گفته صریح قرآن اکثریت روحانیت یهودیت و مسیحیت باعث و بانی تحریف کلام الهی میباشند و خداوند با ارسال آخرین پیامبر خود و متعهد کردن خود در حفظ قرآن و اجازه ندادن به تحریف کلام خودش با انسانها اتمام حجت نموده و راه هرگونه بهانه را در روز قیامت بسته است.

هیچ انسانی در قیامت نمی تواند مدعی شود که او را فریفته اند و یا حقیقت به او نرسیده یا تحریف شده رسیده، زیرا با دادن عقل و هوش و کتابی کامل و غیر قابل تغییر این وظیفه ماست که از علم موجود در عالم بهره بهریم و اگر در این امر غفلت ورزیم مسئول خودمانیم و نه هیچ کس دیگر.

بسیاری از ما در زندگی خود صدها کتاب را مطالعه میکنیم و خود را احتمالاً عقل کل هم میدانیم بدون اینکه حتی یکبار کتب الهی را بخوانیم، بعضی نیز که به خواندن این کتب میپردازند فقط ترجمه هایی تحریف شده بدست روحانیون آن دین را میخوانند و نه اصل کتاب و به زبان اصلی آنرا، بهانه هم همیشه یک چیز است و بس ندانستن زبان.

در اروپا و در دوران انگیزاسیون یکی از بزرگترین جرمها داشتن کتاب انجیل بود! و مجازاتش مرگ یعنی از همان کتابی که تحریف کرده بودند نیز وحشت داشتند چون نتوانسته بودند بطور کل آنرا تغییر دهند، در اجلاس معروف نایسیا که بدستور کنستانتین امپراطور رم و همکای روحانیون درباری 330 سال پس از مسیح(ع) صورت گرفت بسیاری از کلام الهی را تغییر دادند که اکثر منصفان دین مسحییت به این امر معترفند.

در مورد دین اسلام ولی با کمی تفاوت جریان تحریف و منحرف کردن مردم از اصل کلام خدا با جدیّت و پشتکاری فراوان ادامه یافت.

بوجود آوردن حدیث و داستانهای دروغینی که با همّت ملّایان کم کم و در طول زمان جایگزین تعالیم قرآن شد از یکطرف باعث شد که حتّی اعرابی که زبانشان عربیست و هیچ احتیاجی به مترجم ندارند بیش از اینکه به قرآن متکی باشند به دستورعملهای به اصطلاح علمای دین عمل میکنند.

حال ببیند با ما ایرانیان چه کرده اند و چگونه ما را از کلام قرآن دورکردند. با توطئه های گوناگون اول از همه نفرتی بزرگ نسبت به اعراب بوجود آوردند، مردمی که از نظر نژادی بسیار نزدیک به ما هستند و از همسایگان ما میباشند و بدستور صریح قرآن هر مسلمانی وظیفه دارد نسبت به همسایگان خود با احترام و عطوفت رفتار کند! امّا اکثر ایرانیان حتّی معتقدترین مسلمانانمان نفرتی ذاتی و کینه ای عجیب نسبت به اعراب احساس میکنند و هیچ علاقه ای به فراگیری زبان عربی ندارند در حالیکه با توجه به یکی بودن الفبا و حتّی تلفظ آنها، برای ما ایرانیان بسیار آسانتر از فرا گرفتن زبانهای لاتین میباشد.

علّت هم کاملاً واضح و در پیش چشم همگان است، امّا باز هم بقول قرآن ما عادت کرده ایم که نه با چشمان خود ببینیم، نه با گوشهای خود بشنویم و نه با عقل خود تفکر کنیم بلکه قرآن را از قول ترجمه های همان به اصطلاح علمای دین میشناسیم و قبول میکنیم همانهایی که قرآن را حامی برده داری، قتل، خونریزی، جنگ و آدمکشی به ما معرفی کرده اند، گاه با خود فکر میکنم همینکه بسیاری با توجه به این همه تحریف و خیانت در ترجمه قرآن هنوز مسلمان باقی مانده اند از معجزات الهیست.

جمهوری به اصطلاح اسلامی چنان صدمه ای به دین اسلام وارد کرده که هیچ دشمن خارجی در طول تاریخ تا این اندازه موفقیت کسب نکرده است! اگر در دانمارک روزنامه ای به پیامبر توهین نمود، مردم دانمارک چنین نیستند و هرگز به خود اجازه نمیدهند تا به اعتقادات دیگران توهین کنند، ولی در عوض از اینگونه توهینها صدها هزار مورد هر روز در ایران و توسط بچه مسلمانهایی که تمام فساد و جنایت ملّایان را از چشم دین میبینند در مدارسمان و در محافل و مجالس خصوصی هموطنانمان رخ میدهد. خود بارها وبارها شاهد بوده و هستم که چگونه افراد از توهین کردن به مقدسترین و پاکترین انسانها و معتقدات دینی لذت میبرند و به نوعی درد و ظلمی که بر آنها روا میشود را تسکین میدهند، بسیجیان و پاسداران مان نیز عاجز از درک عامل اصلی ماجرا بدنبال بهانه های واهی میگردند و از آنجائیکه روزی خود را نیز وابسته به وجود ملّایان میبینند تا جهنم بدنبال آنها میروند و به گفته صریح قرآن اعتقاد ندارند که خداوند بارها و مکرراً در قرآن تذکر میدهد که روزی دهنده اوست، رزاّق نام مقدس اوست، ولی اینان بارها و بارها نماز میخوانند و قرآن میخوانند امّا نمیفهمند که چه میخوانند و نمی خواهند که بفهمند.

خداوند منّان فقط در مورد مسلمانان مکار از کلمه" وای بر " استفاده میکند، مثلاً در سوره مبارکه الماعون آیه چهارم،

....... فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ. وای بر کسانی که نماز میخوانند.

الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهونَ. ولي به نماز خود كاملا بي توجه هستند.

الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤُون. َ آنها فقط تظاهر مي كنند. ....

این نشانه عذابی سخت برای این دجالان است.

دشمنان واقعی بشریت هر چه کتاب و آثار تاریخی که وجود داشته دزدیده اند وبه غرب برده اند و در هزار سوراخ و انبار موزه های جهان و یا در میان کلکسیونهای اشراف غربی پنهان کرده اند، سپس تاریخ سازان و دزدان تعلیم دیده و ماهر خود را با عناوین پروفسور و استاد و چه و چه برایمان گسیل داشته ان که تاریخ خودمان را به ما بیاموزند! انگار در این سرزمین هیچ عاقل و تحصیلکرده ای وجود ندارد یا هرگز نداشته که باید این نژادپرستان فاسد و نوکران اشراف غربی را بعنوان تنها عالمان موجود در جهان بپذیریم و چرندیات آنها را بعنوان اصلی مسلم و غیر قابل انکار و بعنوان کتب درسی و تاریخی به خورد خود و فرزندان مان دهیم.

در قسمت دوم به توضیح جزئیات و نمونه هایی خواهم پرداخت که بیشتر باعث روشن شدن مطلب شود و به عمق و میزان فریبکاری و خیانت این دو دسته یعنی روحانیت و تاریخ سازان نوکر صفت که به غیر از تجملات دنیوی به هیچ چیز دیگری معتقد نیستند خواهم پرداخت.

در آخر و با تأکید بر جدا نمودن حساب اشخاصی مانند آیت الله طالقانی شهید، آیت الله منتظری، آیت الله کروبی و چند تن دیگر خواهشمنم با هشیاری کامل مطالب را مطالعه فرمائید؛ انشاءالله.

Thursday 17 September 2009

بازگویی حقیقتی تلخ، رژیم ایران اسرائیل دوم در منطقه



آنچه در دنیای کنونی ما میگذرد و عمق فجایعی که در هر دقیقه در جهان رخ میدهد آنقدر وحشتناک وبیزارکننده است که واقعاً حدّی بر آن نمی توان یافت و برای بازگویی تمامی آنها وقت بسیاری باید صرف شود. بسیاری از مردم با خواندن و دیدن اخبار وشنیدن حوادث جنایت بار و هولناک که مکرر و متناوباً توسط رسانه ها گزارش میشوند تا حدود زیادی به دنیایی چنین دیوانه و وحشی عادت کرده اند، در حالیکه تمامی اطلاعاتی که به ما میرسند دستچین شده های دو رسانه غول پیکر رویتر و آسوشیتدپرس هستند که متعلق به خاندان راتچایلد بزرگترین نزولخور جهان و پدرخوانده واقعی مافیا هستند و برای شکل دادن و یکسویه کردن طرز تفکرعمومی مردم جهان اخبار و گزارشات را بدقت توسط متخصصین کنترل فکری که در دانشگاه های طراز اول جهان تعلیم میبینند انتخاب میشوند و بسیاری از آنها حتّی وارونه گزارش میشوند، حوادثی در دنیا اتفاق میافتند که هرگز گزارش نمیشوند و اکثر مردم جهان از عمق و انگیزه اینهمه جنایت خبردار نمیشوند، این امر بارها و بارها لو رفته و مردم البته از روی فطرت پاکی که دارند فراموش میکنند، کسانی که رسانه ها را در اختیار دارند امّا فراموش نمیکنند، آنها بسیار باهوش هستند و افراد فراوان با مهارتها و تخصص های گوناگون در اختیار دارند و از بودجه و پول کافی نیز برای وسوسه افراد و بکار گرفتن شان برخوردار می باشند.

بسیاری از مطالب و کتابهایی که در اختیار عموم است توسط بنگاه ها و مراکز بخصوص وشناخته شده ایی تهیه و انتشار می یابند, هر کتابی و حتی مقاله ای برای اینکه اجازه انتشار داشته باشد باید مراحلی را طی کند واین البته با توجه به کشوری که در آن زندگی میکنیم متفاوت است.

در ایران هر آنچه که با عقاید حکومتگران سازگار نباشد اجازه نشر نمی گیرد همانطور که در اکثر کشورهای دیکتاتوری به همین گونه است. در غرب امّا به گونه ای دیگر و با نادیده گرفتن کتابهایی که منتشر میشوند و تبلیغ نکردن و به نوعی بایکوت کردن آنها قشر عظیمی از مردم را از وجود چنین کتابهایی نیز بیخبر میگذارند.

نکته ای که برای مردم ما می بایستی بسیار مهم باشد اینست که رسانه های خارج از کشور ما ایرانیها بهیچوجه مستقل نیسند و با هزینه های بسیار سنگین و گرانی فوق العاده لوازمات مورد نیاز برای اداره هر گونه وسیله ارتباط جمعی چاره ای هم غیر از این ندارند ولی جرأت اعتراف به این قضیه را هم ندارند و با دروغهای های مختلف مانند آگهیهای تجاری که در بهترین وضعیت حتی نیمی از مخارج را هم تأمین نمیکند و یا کمک های مردمی که به یک جوک تبدیل شده است! سعی در تلقین بیطرفی و مستقل بودن خود به مردم را دارند، همچنین نبود احزاب مستقل، میهن دوست و مردمی تا بتواند به چنین کاری مبادرت ورزد و اتحادی بین ایرانیان بوجود آورد دقیقا اطلاع رسانی برای ایرانیان را از خارج از کشور در اختیار عده ای معدود گذاشته که آنها نیز کیک وسوسه انگیزی را که با دلارهای فراوان تزئین شده وسط معرکه آورده اند و مشتاقانی که هم میخواهند مشهور شوند و هم بی مواجب نباشند و از همه مهمتر چون استعدادی در خود نیافته اند برای بهره گرفتن از این خوان آماده و دلفریب خود را راضی کرده اند و در رقابت با یکیگر بر سر گرفتن سهمی بیشتر از این کیک مردم فریبی به هر گونه حیله، دروغ و شایعه پراکنی متوسل میشوند.

برای بسیاری از مردم و جوانان پاک و مبارز و آزادیخواه ما این قابل باور نیست که اشخاصی همه اعتبار و شرف خود را زیر پا بگذارند و بسادگی مزدور بیگانگان شوند ولی با نگاهی اجمالی به تاریخ و رویدادهای جهان معاصر اشخاص فراوانی را می یابیم که به چنین کاری مبادرت ورزیده اند، در دوران 28 مرداد میدانیم که 70 % روزنامه نگاران مزد بگیر بودند، چگونه آنان راضی میشدند به کشور خود خیانت نمایند؟! خب، مسلم است که بهانه ای برای این کار پیدا میکرده اند، غیر این که نیست،شرایط اقتصادی حتماً بسیار سخت بوده و مجبور بوده اند یا کار جدیدی پیدا کنند و کار روزنامه چپانی را به بیکارانی که اندر وقت و آماده پشت خط منتظر بودند تحویل میدادند، یا اینکه با کمی چشم روی هم گذاشتن خرجی زن و فرزند را فراهم میکردند! انسان همیشه بهانه ای برای کارهای خود پیدا میکند، پول و شهرت البته دو بهانه بنیادی و اساسی میباشند.

آیا میتوان در دنیای امروز و با توجه به گسترش وسیع و فراگیر مادیات و تجملات در زندگی انسانها فکر کنیم که نه، در اصل خود را فریب دهیم و معتقد باشیم که نویسندگان ما از جمله افراد پاک و نمونه در جهان میباشند که در راه آگاه کردن هموطنان از واقعییات جهان معاصراز مصاحبه های چند هزار دلاری با سی ان ان و دیگران چشم میپوشند، ماشین دست سوم یا چهارم سوارمی شوند و اگر رسانه ها آنها را تحریم کردند در خانه مینشینند و از طریق اینترنت به آگاه کردن مردم میپردازند؟!

کافیست با نگاهی دقیق اخبار و مقالات داخل و خارج از کشور را مطالعه نمایید و کمی تأمل و فکر کنید، میتوانید به راحتی اتحادی پنهانی و همگانی را متوجه شوید، اتحادی برای مخفی کردن نقش عوامل فراماسونی و از آن هم مهمتر نقش یهودیان مخفی فراوان درلباس آخوندی و پاسدار و بسیجی و خلاصه هیئت حاکمه ایران را میتوانید ببینید، درست مانند اینکه این پدیده در ایران وجود ندارند ومثلاً فراماسونری موضوعی خارجیست و از ایران ریشه کن شده است! آیا واقعاً فراماسونها از ایران ریشه کن شده اند؟ آخرین باری که یک فراماسون در ایران دستگیر شد کی بود؟ شاید چون اجازه فعالیت مخفیانه به آ نها داده نمی شود تصمیم به تعطیل و ملغی کردن تمامی نقشه های دور و درازشان برای ایران و جهان گرفته اند؟ اگر چنین اعلامی صورت گرفته و مخفیانه بوده است و از اینرو نویسندگان ما خبردار نشده اند، میبایست همکاران فراماسون آنها در نقاط مختلف دنیا نیز ازفعالیت هایشان که ایجاد یک حکومت جهانی است دست میکشیدند، آیا چنین اتفاقی افتاده و ما بیخبریم؟ هرگز موفق به یافتن جوابی برای این سؤال نمی شوید! اگر هم تلاش کنید برچسب طرفداری از "نظریه توطئه " بسیار خطرناکتر و کار آمدتر از باتون بسیجیان ویا اسلحه لباس شخصی ها آماده است تا از شما پذیرایی کند وهر جویای حقیقتی را به ترس و انزوا بکشاند!! آری اشراف بسیار باهوشند!

در حالیکه پس از کنفرانس سران هشت در ایتالیا و با معرفی پول واحد جهانی حتی خبرگزاری فوکس هم به تأیید طرفداران نظریه توطئه پرداخته است، زیرا بعضی از متفکران که بدون نگرانی از برچسب های رسانه ها وتنها با استناد به مدارک و شواهد مسلم و غیر قابل انکار از معتقدان به وجود توطئه های مختلف در تاریخ و دراوضاع کنونی جهان هستند، سالهاست که هشدار میدهند و از این نقشه از پیش طراحی شده توسط اشراف قدرت پرست و سیری ناپذیر غربی نوشته اند و فراماسونها را عامل اجرای این نقشه شوم معرفی کرده اند، ولی رسانه ها با جوسازی ها و فریبکاری های شرم آورباعث شده اند که اکثریت مردم اهمییتی برای چنین مسئله حیاتی و بنیادی قائل نمیشوند، از جمله همین خبرگزاری فوکس که از بزرگترین منکران این نظریه بوده است، امّا اخیراً با برملا شدن مسائلی چند که به زندگی روزمره آمریکایی ها بستگی دارد از جمله موج وسیع بیکاری ها موجب تماس گرفتن متعدد بینندگان و زیر فشار قرار دادن گزارشکران این شبکه شده است، همین پدیده برای شبکه های دیگر نیز رخ میدهد، که تلاش وسیعی برای نایده گرفتن آنها و ساکت نمودن این اعتراضات در حال انجام است.

رسمی شدن طرح بزرگراه سراسری آمریکای مرکزی و شمالی که مکزیک را مستقیماً به کانادا مرتبط میکند و در اختیار گرفتن هزاران هکتار از زمینهای مردم آمریکا توسط پادشاه اسپانیا!

ورشکستگی اقتصادی آمریکا و سؤاستفاده از آن برای معرفی پول واحد جهانی سالهاست توسط متفکرین و اقتصاد دانان بعنوان طرحی در حال اجرا توسط عوامل خودفروخته فراماسونری مکرر اخطار داده شده است و سعی در آگاه کردن مردم از این خیانت بزرگ داشته اند، ولی بوسیله خبرگزاریها و بدستوراربابانشان یا بطورکلی نادیده گرفته شدند و یا به بهانه اینکه اینها فقط " نظریه توطئه" میباشند!!(همان لولوی معروف که بچه ها را میترساند) مردم را با فریبکاری از تفکر اصولی و عمیق در اینمورد منحرف نموده اند که همین عمل به تنهایی یکی از بزرگترین خیانتها به بشریت است.

امرزه مخصوصاً با معلوم شدن دروغهای اوباما و فریبهای انتخاباتی اودر باره ایجاد " تغییر" واقعییات تلخ زندگی و آینده نامعلوم را پیش چشم آمریکائیان آورده است و نتایج وخیم جهانی شدن را حس میکنند، فقط در چند ماه گذشته ملیونها آمریکایی بیکار شده اند! طیف وسیعی از مردم نگرانند و انتظار روزهای بدتری را میکشند.

با اینهمه رویداد بسیار مهم که در جهان رخ میدهد و ثابت میکند که ناآرامیهای اخیر ایران و پروژه جهانی شدن اقتصاد به یکدیگر مربوط میباشند واینکه فراماسونها قصد هدایت، کنترل خشم مردم و اوضاع ایران در جهت حفظ منافع شرکتهای چند ملیتی را دارند، امّا دریغ از تکانی و بیداریی در میان متفکران ما، چشمان خود را بسته اند تجارب خود را محک نمیزنند و متاسفانه بسیاری حتی قادر به خواندن مطالب و نوشته های منتشر شده در اینترنت نیستنند چون هیچگونه آشنایی با زبانهای خارجی ندارند حتی آنهایی که سالهاست در آمریکا و اروپا زندگی میکنند! آنهایی نیز که دارای چنین سوادی هستند مسلماً وقت خود را به خواندن مطالب خسته کننده نمی گذرانند، بسیاری از روشنفکران اسیر ظاهرسازی و خود برتر بینی هستند و نمی توانند تجزیه و تحلیل درستی از مسایل اجتماعی و سیاسی ارائه دهند، همه چیز را فدای حفظ ایگوی شخصی میکنند و حاضر به پذیرش اینکه عمری را اشتباه میکرده اند نیستند و حقیقت را با همه حقانیت و وضوحش انکارمیکنند.

از پیروزی انقلاب به این طرف رژیم ایران همه گونه به صهیونیسم بین المللی مدد رسانده است و از اینرو که این کار را در لباس دروغین مخالفت با صهیونیسم انجام داده بسیار به همکاری رسانه های خارجی و اپوزسیون خارج از کشور متکی بوده است همانهائیکه قبلاً به شاه خیانت کردند و از پشت به او خنجر زده بودند و با اینکه توسط رژیم او به ثروت ومکنت رسیده بودند بازیچه ای در دست صهیونیستها و فراماسونری بوده اند و پس ازپیروزی انقلابی که به افتضاح ایران و عامل بدبختی ایران مبدل شد از هیچگونه کمکی به این توطئه عظیم که بر علیه میهن و ملت مان صورت گرفته فرو گذار نکرده اند، در این سی سال به هر عمل شنیعی برای حفظ ملّاها در قدرت دست زده اند، از سلطنت طلب گرفته تا دو آتشه ترین کمونیستها فقط در یک مورد اتحاد کامل داشته اند و آن تشویق کردن مردم به تحریم انتخابات بوده است یعنی تنها دست آورد انقلاب که در دست مردم باقی مانده است و میتوانند به آن طریق حداقل نقشی در جامعه داشته باشند، این اتحاد شوم فقط و فقط در یک مورد دیگر انجام میشود و آن سکوت مطلق در رابطه با نقش فراماسونها و یهودیان مخفی در هیئت حاکمه و تحولات ایران میباشد و بس.

ثروت ملّی ما را به لبنان و فلسطین فرستاده اند آنهم نه برای کمک کردن به فلسطینی های مظلومی که سالهاست اسیر حکام خودکامه عرب، جنایات مکرر اسرائیلی ها و خیانت سودجویان و قدرت طلبان داخلی در خاورمیانه شده اند و واقعاً لایق همه گونه کمک هستند، این کار برای به قدرت رساندن تندرویان خائن حماس و ایجاد نفاق بین فلسطینی ها و با همکاری و همراهی مستقیم اسرائیل و موساد صورت گرفته، و یا با پرداخت چک های ده هزار دلاری به خسارت دیدگان لبنانی نه برای کمک به مردم بلکه به قرت رساندن حزب الله در منطقه و عمیق تر کردن شکاف بین مسلمانان، در حالیکه خسارت دیدگان زلزله بم هرگز چنین کمک هایی دریافت نکرده اند. وقت آن رسیده که کمی عمیق تر به مسائل نگاه کنید، آیا اخبار صدا و سیما را باور میکنید؟ که آنها در حال مبارزه با اسرائیل و انگلیس هستند؟ شاه فقط یکبار و فقط در یکی از سخنرانیهایش تهدیدی ضمنی برای تمدید نکردن قراردادهای نفتی با شرکتهای غربی را عنوان کرد و سرنوشتش آن شد که میدانید! مگر ممکن است حاکمی بدون پشتوانه مردمی در مقابل استعمارگران جهانی بایستد؟

از سیاست و سیاست بازی کیلومترها مقاله و داستان نوشته میشود که میتوانید برای تلف کردن وقت خود آنها را مطالعه کنید که افراد یکیگر را به اتهاماتی متهم میکنند، یکی ملّایی را به باد انتقاد میگیرد و دیگری خامنه ای را همه کاره میخواند و یکی دیگر حکم تکفیر روسیه را صادر میکند که چرا اجازه نمیدهد تحریمهای سازمان ملل بر علیه مردم ایران اجرا شود و بنزین تحریم شود، همین یک مورد دلخوشی مردم را هم میخواهند از آنها بگیرند، آخر انصافتان کجا رفته؟ مگر این ملت چه گناهی کرده؟ و چه هیزم تری به شما فروخته؟

چرا شرم نمیکنید و این دو روز دنیا را هم به خودتان و هم به ملت ایران ظلم میکنید، بخدا اگر پول خیانت برای کسی وفا کرده باشد، همان وجدان ناخودآگاه شما نابودتان میکند، تمام دنیا را اگر فریب دهید خودتان را نمی توانید گول بزنید و این ها جایی خود را نشان میدهد و متاسفانه موقعی نمایان میشود که راهی برای درمان وجود ندارد. من سعی میکنم اسمی نبرم چون آنقدر اسامی زیادست که نمیتوان از شخص بخصوصی نام برد.

روی سخن من اکنون با جوانان مشتاق آزادی و برابری انسانهاست کسانی که هنوز به دنیای کثیف سیاست و رسانه ها وارد نشده اند، امیدوارند در کشوری آزاد زندگی کنند، مستقل و بدون وابستگی به استعمارگران. دوستان بخدا قسم بسیار نادرند کسانی که بخاطر میهن و یا آزادی دست از پول و شهرت بردارند، گرگانی بسیار هوشیار در کمین نشسته اند و به شکار افراد میپردازند و از طریق دامهای مختلفی که پهن میکنند و مخصوصاً با استفاده از سکس و رشوه اشخاص را اسیر میکنند و یک بار که به خیانت آلوده شدند کار تمام است و تمام عمرآنها را مجبور به ادامه همکاری مینمایند و ول کن نیستد، مافیای واقعی همینجاست در سیاست و دنیای رسانه ها و صنعت فیلم و هنر! نه در فیلمها ونه تنها در ایتالیا، مافیای قدرت و ثروت روز به روز قویتر و قویتر میشود و نیرو های مردمی بسرعت تضعیف میشوند و هیچ دلیلی نیز بجز گسرش روزافزون مادیات وتجمل پرستی نمیتوان برای آن یافت و تأثیر غیر قابل انکار آن درسست کردن و بی اعتقاد شدن بسیاری از مردم به ارزشهای والایی نظیر راستگویی، حرمت قلم و یا درستکاری عامل اصلی می باشد.

تا روزی که تصمیم محکم نگیرید و برای خودتان ارزش قایل نشوید هیچ کسی چنین ارزشی برای شما قایل نخواهد بود، تا وقتی که حضور خود را به اربابان رسانه نفهمانید و به انتقاد و اعتراض نپردازید همین رویه ادامه خواهد داشت. دروغگویان، فریبکاران، برچسب زنندگان و مخفی کنندگان حقیقت را رسوا کنید.

Monday 14 September 2009

ایران و اسلام قربانی نقشه ماسونها


به کسانی که هیچ عقیده ای به دین ندارند کاری نیست و هیچ خرجی وارد نیست اگر از افول اسلام و بسیارکمرنگ شدن اعتقادات جوانانمان به هر گونه اصول و آداب پاک دینی صحبت نمی کنند، آن را توضیح نمی دهند و یا علل اصلی بوجود آورنده آن را افشا نمی کنند، درد اینجاست که دلسوزان واقعی چنان کمیاب شده اند که وقت آنست اعتراف کنیم که اسلام هرگز به این حد مظلوم نبوده است.

چگونه میتوان باور داشت که این نقشه دقیق و حساب شده برای ایجاد انزجار از دین اسلام با اجباری کردن حجاب و تشکیل پلیسهای مبارزه بامنکرات و تحمیل اجباری محدودیتهای غیر لزوم و تو هین های مکرر و مستمر خیابانی و دستگیری های فلّه ای متعدد را ببینیم و تأثیرات منفی آن بر اعتقادات مردم را انکار کنیم.

اینهمه شکنجه و تجاوز جنسی به جوانان را به نام دین ببینی و باور نداشته باشی که حاکمانی با چنین شیوه حکومتی نمیتوانند معتقد به هیچ گونه اصولی غیر از ثروت و قدرت باشند چه رسد به خداپرستی، زهد و تقوا و عمل صالح انجام دادن که از اصول اولیه دینداریست. مگر میشود با ضد و بندهای مختلف و رشوه های کلان گرفتن ثروتمند شد و به کار چاق کردن های فراوان و حتماً خیانت های گوناگون هم مزین گردند و دربست فراماسون باشند و به نوکری بیگانه دربیآیند، آنوقت ادعای دین داری نیز بکنند و مرتب به سفر حج بروند. و به همه ما نیز بخندند!

چرا انجام چنین خیمه شب بازی در کشورمان ممکن شده است؟ هموطنان کمی فکر کنید، یک ملیون نفر کشته شده اند، هزاران نفر معلول و زخم خورده اند، تریلیون ها دلار ثروت ما را به غارت برده اند کشورمان را از نظر صنعتی عقب مانده نگه داشته و با جنگ آتی عنقریب آنرا بکلی ویران خواهند کرد، آنوقت یه مشت ملّای فاسد و انگلیسی با پیشونی سیاه کردن، لاف زدن و فحش به انگلیس دادن همه جور خدمتی به همان انگلیسی ها میکند و دولتمردان انگلیسی نیز بهمراه رسانه هایشان همه گونه از آخوندها حمایت مینمایند ولی در ظاهر محکوم میکنند و اگر مردم ساکت شوند حسابی و با خنده آخوندها را میپذیرند.

اگر میتوانستیم آماری درست و بیطرفانه در ایران بگیریم در کشوری که بیشترین مواظبتها و تنبیهات را برای رعایت نکردن شعائر یا همان ظواهر دینی را اجرا کرده به تحقیق و با ارقام و اعداد خواهیم دید که ببیشترین میزان فاصله گرفتن مردم از دین را داشته است و کسی قادر به انکار این موضوع نیست. سالهاستکه نادر دلسوزانی از تخریب حساب شده اسلام و ارزشهای دینی در لوای خود دین و با استفاده از تندروی و حذف رقیبان با هوچی گری و تظاهر به اصول گرایی هشدار داده اند، حتّی از میان خود روحانیت، بزرگانی مانند طالقانی و منتظری و کروبی درمورد این پدیده بسیار تذکر داده و دیکتاتوری مذهبی را بشدت تقبیح نموده اند و حتی آن را بدرستی توطئه غرب برای سیطره بر کشور و مسلمین قلمداد فرموده اند.

وقایع اخیر امّا ثابت کرده که مردم ما هنوز پایبند به اصول مقدس مذهبی هستند و دین را جدای از سیاست خود کامگان و نوکران بیگانه میدانند.

مردم ایران این فهم و شعور بالای سیاسی را از خود نشان داده اند که بسیار جای تقدیر دارد و مایه بسی شگفتی است. بی شک این درک والای هم میهنانمان که تاکتیک بسیار شگرفی نیز بر علیه شیادان ظاهر ساز و چماق بدستان حقوق بگیر میباشد میبایستی کمی روشنفکران مستقل ما را حداقل به اصل ماجرا معطوف نماید و به رسوا کردن ماهیت حاکمان و غیر اسلامی بودن آنها و در اصل ضد اسلامی بودن آنها بپردازد، راههای نفوذ کردن فراماسونها و شیوه های مبارزه با آن را به مردم معرفی نمایند.

سخنم با مسلمانانی ست که هنوز نور رحمت در قلبشان میطپد و به راستی و حقیقت گویی اعتقاد دارند و کسانی که اگر مسلمان نیستند ولی آزاده اند و به برابری و مساوات ایمان دارند و هر دو گروه نیز مسلماً میهنی آزاد را آرزو میکنند، درخواست میکنم بخاطر وجود دلایل متعددی که اثبات میکند نقشه ای دقیق برای نابودی اسلام و ایران هر دو با هم، و بهره برداری از آن در ایجاد جنگ داخلی و منطقه ای وجود دارد که اکنون مراحل نهایی و سرنوشت ساز این نقشه شوم را میگذرانیم که زورمداران جهانی بسیار محتمل است که از حربه جنگ تمام عیار علیه ایران استفاده نمایند که نتایج وحشتناکی برای کشورمان در بر خواهد داشت،اگر نتوانیم جلوی احمدی نژاد رابگیریم و او موفق شود نقشه شوم خود را که همان انجام آزمایش هسته ایست را پیاده نمایدکار بسیار سخت تر خواهد شد.

بیایم با ایجاد اتحاد بین همه اقشار جامعه نقشه استعمارگران را خنثی سازیم، هدفها را ساده و قدم به قدم با دستیابی اولین پیروزی به پیروزی بعدی بیندیشیم، اگر همه گی با یک نظریه موافق کنیم و بعنوان مثال هدف اولیه را رفراندمی قرار دهیم که ملت شیوه حکومت را انتخاب کند و همزمان اشخاصی را برای نظارت موقت بر کشور و همچنین انجام انتخابات بعدی برگزیند مثلاً انتخابات برای تشکیل شورایی از منتخب مردم تا قانون اساسی جدیدی نوشته شود. بیایم متحد شویم و هوشیار باشیم.

هم اکنون عناصر مزدبگیر در رسانه ها نقش وسیعی در ایجاد انحراف در جنبش مردمی بعهده دارند که با ایجاد ترس، توهم و سردرگمی، تفکری فراگیر در جامعه بوجود آورده اند و بسیار هم موفق بوده اند و این هماهنگی رسانه های ما با شبکه های بین الملل، حضور مستقیم کمپانیهای شل، راسل، بانکها و کمپانی های راتچایلد در ایران نشان از وجود تعاملی جهانی زیر نظر استعمارگران برای هدایت اوضاع سیاسی ایران دارد که سالهاست مردم ایران و منطقه را وارد بازیهای خطرناک و مرگباری نموده اند.

وقت آن است که با خود روراست باشیم و سعی در فریب دادن خود با تلقینات اپوزسیون خارج ازکشور نکنیم چون میدانیم و هر روز میینیم که در لباس فقاهت و مرجعیت شیعه دروغ میگویند، از تقلب علنی در انتخابات حمایت میکنند و کشتار و تجاوز به جوانان زندانی را توجیه میکنند، شما هموطنی که هنوز آنان را مسلمان میدانید، آیا میدانید با خود، فرزندان تان و با کشورتان چه میکنید؟ فقط همینکه با تلقینات همراه شویم و لب فرو بندیم و اعتراض نکنیم آنوقت همان ها به تنها ندای مخالف بدل میشوند و ما همگی میشویم بازیچه!

نقشه ضربه زدن به اسلام از درون توسط متفکرین دانشگاه اکسفورد در لندن مانند برتراند راسل طراحی شده بود که با داوطلب شدن جمال الدین اسد آبادی به اجرای طرح مزبور که با تفکرات خائنانه او همخوانی داشت در مصر بنیان نهاده شد که اخوان المسلمین میباشد، این گروه بانی اکثر احزاب اسلامی در خاورمیانه و بسیاری از نقاط جهان میباشند از جمله حماس و حزب الله و حتی بخش وسیعی از القاعده، امّا آزادانه در تمام دنیا فعالیت و حتی بدون اشکال اعانه جمع مینماید و پول جابه جا میکنند حتی در آمریکا و اروپا و با وجود این همه قوانین جدید و محدود کننده ضد تروریسم!

خمینی جلّاد جمالدین اسدآبادی را "معلم اول انقلاب"میخواند، بعید میدانم که از سابقه ماسونی او بی اطلاع بوده باشد. خیابان و میدانی هموز به اسم این شیطان در تهران هست که نشان سرسپردگی ملّایان به فرا ماسونیست.

اینان همان طایفه خوارج اند که سر باز کرده اند اینان در همه جا نفوذ کرده و سر دسته ها یشان در مدرسه حقانی و حجتیه جمع شده اند، اکثراً آنها را میشنا سیم ولی عجیب است که فقط برای دروغ های شان و تظاهرشان به سوپر مسلمان بودن و تند رو بودن شان و یا بعضی ها بخاطر لباس آخوندی شان دستگیر نمی شوند.

اینان رؤسای مافیایی هستند که سالهاست در تار و پود حوزه های علمیه و مراکز دینی نفوذ کرده و با پشتیبانی های مکرر بیگانگان و تصفیه کردن های پی در پی رقیبان شان توسط باندهای مافیایی - تروریستی موساد و انگلیس به دستچین شدگانی تبدیل شده اند که فقط نام نوکران شیطان میتوان برآنها نهاد که کامل و خلاصه شده باشد و لایق حاکمان ایران نیز باشد.

در سفر قبلی احمدی نژاد به نیویورک او توانست بطور علنی ودر حضور خبرنگاران به مقّر کمیته سی اف آر در نیویورک برود که متعلق به راکفلر است وهمگان معتقدند که طرحهای همین کمیته سیاستهای واقعی آمریکا را تشکیل میدهد، احمدی نژاد توانست با تنی چند از اعضای این کمیته بطور خصوصی دیدار کند، با اینکه این مضوع حتی از دیدار با اوباما مهمتر و تأثیر آن بر روابط بین دو کشور بمراتب بیشتر است ولی اکثریت مردم ایران و آمریکا از این خبر مهم بی اطلاع بوده اند و بسیاری از ایرانیان حتی از وجود چنین کمیته ای بیخبرند و از اهمییت آن بی اطلاع میباشند.

اینان آنچنان پلید، سنگدل وبیرحم اند که رخسار کریه شان دقیقاً نمایانگر اندرون تیره و فاسد آنها میباشد و این نه یک طنز بلکه واقعیتی اثبات شده توسط علوم روانشناسی، آناتومی چهره و زیبایی و روان درمانیست.

نگاهی به مجلس کشور بیاندازید و ببینید چگونه از آثار و سمبلهای ماسونی اشباع شده است، به خدا چنین ساختمانی فقط برای چنین حکومتی برازنده است که از بنیان اعضایش فراماسون و خائن و خودفروخته بوده است، وگرنه این ساختمان مایه شرمی است برای یک کشور مستقل چه رسد به یک کشور مسلمان.

میتوان چشم را بربست و ندید میتوان در گمان و خیال خود مرگ کبوتر را افسانه خواند میتوان ناله مظلومان را به همهمه های بادی نسبت داد و آری میتوان همه خونها را با قلمی شست و سفید کرد. در واقعیت امّا باید انتخاب کرد و نباید گذاشت که فریبمان دهند، بیایید با هم به دروغها پایان دهیم و دروغگویان را فقط تحریم نمائیم و به یکدیگر بشناسانیم که ارزش وقت تلف کردن نیز ندارند. میتوان آزاده زیست و رنگ تعلق نگرفت بشرطی که بدانی رسم بازی را و باور داشت باشی وجود دیو صفتان دشمن و فریبکاران در لباس دوست را.

اگر در فکر زیستن و بهتر زیستن هستیم باید با توجه به علایقی که داریم مسیر زندگی خود را انتخاب نمائیم و در همین جاست که کلید موفقیت نهفته است، رمز پیروزی، چون در واقع هیچ کاری نیست که ما نتوانیم انجام دهیم، دقیقاً هر کاری که بخواهیم و برایش انرژی صرف نمائیم و با اطمینان و اعتماد به نفس آنرا انجام دهیم محقق خواهد شد و حتماً اکثر افراد چنین تجاربی دارند فقط اینکه با اعتماد به نفس بیشتر و با ابراز علاقه و صرف انرژی بزرگترین اهداف دست یافتنی است. مگر میتوان در این مورد شک کرد. پس چرا خود را و توانایی های بیشمار خود را انکار کنیم؟ خود را باور داشته باشید تا با هم ایرانی آزاد بسازیم.

Friday 11 September 2009

یازده سپتامبر و خیانت رسانه ها به بشریت


این عکس بتنهایی مدرک خیانت و همدستی بی بی سی با عاملان این جنایت میباشد که قبل از فرو ریختن ساختمان شماره هفت خبرنگار در گزارش مستقیم خبر از فرو ریختن آن میدهد!



مردم دنیای امروز را میتوان در دو گروه جدا از هم قرار داد که ویژگی های عجیبی نیز دارند که البته با توجه به نحوه این گروهبندی نباید موجب تعجب شود چون من از این دو گروه یکی را بخش بزرگی از مردم جهان میبینم که به تبلیغات رسانه ها باور دارند به اینکه راهی ندارند جز اطاعت، قبول وضع موجود و ادامه زندگی، به آنها تلقین شده که باید به فکر خویشتن باشند و به فکر درد و رنجی که بر همنوعا ن شان وارد میآید بیتفاوت بوده و فقط گلیم خود را بقولی از آب بیرون بکشند و به دروغهای ساخته و پرداخته شده برای آنها خو بگیرند و فعالیتی انجام ندهند، البته از بازی زیبای سرنوشت همیشه همین گونه انسانها وقتی مورد تقلب و کلاهبرداری قرار میگیرند هرگز کسی را نمی یابند که در کنار آنان بایستد و از حق آنان دفاع کند .

گروه دوم ولی کسانی هستند که خوشبختانه ما ایرانیان از آنها فراوان داریم کسانی که تشنه حقیقت و آزادی اند و بسختی فریب میخورند و اخبار رسانه ها را با دقت و موشکافانه بررسی میکنند. ایرانیان در این سی سال پر طلاطم و سرشار از حادثه های بیادماندنی و تاریخ ساز تجربه های سیاسی فراوان آموختند و درکی عمیق و قوی از اوضاع جهانی دارند.

در سالگرد این حادثه غمناک در آمریکا که باعث نزدیکی بسیاری از ما ایرانیان به مردم آمریکا شد که بعنوان تنها مردم مسلمان جهان با روشن نمودن شمع در میادین مختلف کشور همدردی خود را با مردم آمریکا نشان دادند که برایمان بسیار افتخار آمیزبود و روح شریف ایرانیان را شهادت میدهد که موضوعی اثبات شده در طول تاریخ است.

یازده سپتامبر 2001 بخش وسیعی از مردم جهان و بویژه آمریکائیان را به حقیقتی مخوف آشنا کرد که تا آن زمان از چشم آنها مخفی نگه داشته شده بود و این دیو ناگهان برای مردم قابل دیدن شد! تا کسانی که میتوانستند به چشمان خود اطمینان کنند و نه گفته های خبرنگاران! پیام این حادثه را بلافاصله فهمیدند و آن همکاری وسیع نیروی هوایی و احتمالاً تمام پنتاگون با عاملان این حمله بود و بسیاری در آنروز با توجه به حمله ای که به پنتاگون شده بود فکر میردند که توسط دشمن خنثی شده است. من در آن لحظات بیاد میآوردم صحبتهایمان را با دوسان چپ در کپنهاگ را که همه گی بدرستی پس از انتخاب شدن اجباری بوش به جنگی شدن سیاست های آمریکا پی برده بودیم و اینکه بوش جنگی را آغاز خواهد کرد صحبت همگان بود و من نگران بودم که تصاویر تلویزیونی این جنایت بهترین بهانه برای جنگ است.

دیری نپائید که مشخص شد دیک چنی مستقیماً دستور توقف همه گونه ضد حمله ای را صادر کرده بود و حتی مأمور جوانی را که به او گزارش میداد و بخاطر نزدیک شدن شیئ حطرناک به پنتاگون در آخرین لحظات دوبار از او پرسیده بود " آیا استاند داون همچنان پابرجاست؟" و چنی با عصبانیت جواب داده بود " آیا دستوری بر خلاف آن شنیده ای؟"

کسانی که مقداری از اصول نقشه کشی و ساختمان آگاهی دارند و تا حدی هم معلومات عمومی داشته و کمی مطالعه کرده باشند فهمیده اند که کاسه ای زیر نیم کاسه است! و همراه مهندسین و آگاهانی که حتماٌ با تحقیق علمی در این باره متوجه شده اند که دو ساختمان عظیم بتون آرمه شده آنهم با اسکلت بندی با تیر آهن های غول پیکر غلاف شده در یکدیگر و نمای کاملاً فلزی نمی باید مانند کره با یک هواپیما باز شود و هواپیما بطور کامل به درون ساختمان برود وبعد منفجر شود و پس از ساعتی درست موقعی که آتش تقریباً خاموش شده بود ناگهان تمام ساختمان روی خودش فرو ریزد، آنهم بدون اینکه هیچگونه عملیات انهدام سازی صورت گرفته باشد چون درآنصورت میبایستی از یک هفته قبل رویشان کار میشد و این یک حمله ترویستی و ناگهانی بود! که چند عرب هواپیما ربا انجام داده اند! و مردم نمی بایستی خبردار میشدند که برادر رئیس جمهور یعنی ماروین بوش مسئول امنیت تمام منطقه تجارت جهانی بوده!!!هم او اجازه کار برای شرکت صادر نمود که

میدانیم که لاری سیلورشتین بطرز عجیبی تمام ساختمانهای تجارت جهانی را خریداری نمود که هر هفت تای آن منهدم شد و سه تای آن فرو ریخت! که حداقل یکی از آنها به گفته خودش بدستور مستقیم خود او فرو ریخت! و بطرز بسیار عجیبتری که گویا از کل حادثه دو هفته قبل و در حین امضای قراداد بیمه با خبر بوده، برای دو حمله تروریستی در خواست بیمه کرده بود و همین مورد یعنی برخورد دو هواپیما به دو برج باعث شد که او میلیاردها دلارحدود پنج میلیلرد صافی بگیرد و از کشته شدن آمریکائیان ثروت هنگفتی بدست آورد و این غیر قابل انکار است.

جالب اینکه چند روز قبل از این فاجعه دردناک سِر إوِلین دو راتچایلد با لیدی لین فورستر ازدواج میکنند و دو شب پیاپی هشتم و نهم سپتامبر در کاخ سفید به ماه عسل میروند و مهمان خانواده بوش میشوند سپس در شب دهم به ساختمان راتچایلد روبروی برجهای دو قلو میروند تا شاهد زنده جنایت باشند، شاید هم جان چند هزار آمریکایی و از کشورهای دیگر را بعنوان هدیه ازدواج تقدیم همسرش کرده باشد، که البته این بعید بنظر میرسد!

بسیاری از مردم جهان و حتی در غرب نیز در طول این سالها و دیدن سؤ استفاده صاحبان صنایع تسلیحاتی و بانکی از این جنایت برای راه انداختن جنگ عراق و افغانستان که بترتیب بخاطر منافع اقتصادی نفت و بدست گرفتن مستقیم تجارت هروئین براه افتادند و افتضاحات متعدد مربوط به آنان و همچنین تعداد روزافزون سربازان کشته و معلول شده آمریکایی، و اروپایی متوجه شده اند کاسه ای زیر نیم کاسه است و باز هم نفوذ و حضور همه جانبه فراماسونری در دولتمردان عامل اصلی شناخته میشود.

از طرفی با پیگیری مستمر توسط خانواده های قربانیان حادثه و رو شدن حقایقی دیگر از جمله استفاده از ترمایت برای ایجاد حرارت بالاتر از 2000 درجه که بتواند آهن را ذوب نماید حتمی بودن ویرانسازی حساب شده برجها را گواهی دیگر و جدید است. وقاحت در این میان بحدی بود که مدارک جرم را بار کردند و تمامی آوار برجها را بسرعت سوار کشتی نمودند و با عجله آنها را به چین فرستادند، در حالیکه خانواده کشته شدگان این حادثه با وکلایشان و حکم قاضی برای توقف کشتی بسیار تلاش کردند و گریه و زاری نمودند تا توانستند از قاضی حکم بگیرند امّا باز موفق به جلوگیری از دزدیدن مدارک جرم نشدند. جولیانی شهردار وقت در نیویورک که یک وکیل و چندی قبل از آن دادستان نیویورک بوده است بخوبی میدانست که همان آوار همه نقشه را لو خواهند داد، بسیار در فرستادن آنها به چین دست داشت و مقصر بود. او به دن راتنر که مالک شرکت نو شنتزیر (این شرکت که خود را متخصص بازیافت معرفی میکند ولی دراصل تمامی گم وگور کردن های دولتی و تراست ها و کمپانی ها را انجام میدهد) میباشدرا مأمور این کار نمود و او هم مستقیما آهن ها را به کمپانیهای آسیایی فروخت و چندین ملیون دلار سود کرد. عکسهایی که از این آوار وجود دارند خود به تنهایی مدرک میباشند و اگر دسترسی به آنها ممکن میبود عملیات ویرانسازی با مدارک لابراتوراری قابل اثبات بودند، یا بهر حال مدارک زنده برای افشای حقیقت بودند.

البته فریبکاری ها و دروغهای پشت سر هم دولت بوش در رابطه با حادثه و سعی شرم آور آنها در مخالفت با هر گونه کمیته تحقیق بود و سپس معرفی افراد پلید و فاسد مانند کیسنجر (که خودش از خجالت وشرم رسوایی اش استعفا داد) در رأس کمیته تحقیق بود که همه را در آمریکا عصبی کرده بود و اگر تلاش بی وقفه رسانه ها برای دفاع از دولت نبود بوش و کابینه اش و مخصوصا معاونش دیک چنی باید به دادگاه کشیده میشدند، این حرف را شون پن هنرپیشه بزرگ آمریکایی و انسان نادری که میخواهد ارزشهای انسانی اش را گسترش دهد نه اینکه آنها را برده مادیات نماید، به اینصورت عنوان میکند که " اگر ذرّه ای عدالت در آمریکا وجود داشت، بوش و دیک چنی باید پشت میله های زندان بودند."

امّا رسانه ها برای ساختن تصویری کابویی از بوش بسیار تلاش نمودند و با تلقین به عموم مردم در آمریکا که و جود شخصی نیرومند در رهبری کشور برای نشان دادن قدرت آمریکا در جهان لازم است بوش را همین شخص معرفی میکردند و نه همکار در این جرم و جنایت بزرگ علیه آمریکا!!

در این اواخر مجبور نمودن مشاور سیاه پوست کاخ سفید وان جونز به استعفا بخاطر اینکه او یک پتی شن را که درخواست ایجاد یک کمیته مسقل برای تحقیق درباره نقش دولت در حادثه 11 سپتامبر بود را امضا کرده بود، دلیل خود کامگی و وقاحت عاملان پشت پرده این جنایت میباشد که در بالاترین پستها قدرت جابجایی مهره ها را دارند که بی شک راتچایلدها از جمله این اشخاص هستند و راکفلر و ساکس و بقیه، خرده مالکانی بیش در مقابل راتچایلدها نیستند.

در آخر ودر نتیجه این صحبتها لزوم شناخت قدرت مخرب رسانه ها را میخواهم یاد آور شوم و اینکه بنگاه های صهیونیستی فراوانی با بودجه های سرسام آور که هر وبلاگ نویسی را میتواند به وسوه و طمع بیاندازد مشغول به خدمت گرفتن افراد و استفاده از آنان در تشکل های دو یا سه نفره و ایجاد توهم وجود فوروم ها یا انجمن های سیاسی یا اجتماعی در ایترنت است که بسیاری از آنها تقلبی بیش نیست و برای به دام انداختن جوانان طراحی شده اند، گاهی یک گروه سه نفره دهها انجمن را رهبری میکنند بدون اینکه کسی پی ببرد! این روش برای یک جهت و یکسو کردن افکار بسیار موثر است.

از این رو آگاهی رساندن به مردم و جوانان از وجود این شبکه ها و ارائه راه های سالم برای تفکر آزاد و مستقل و تا حد امکان دور کردن مردم از تلویزیون کاری ضروری و دلسوزانه برای کشورمان خواهد بود، ولی مطمئناً کار نان و آب داری نخواهد بود.

Thursday 3 September 2009

بحران اقتصادی بهانۀ معرفی پول واحدجهانی برای نظم نوین جهانی




بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از روی کار آمدن مدودف، بسیاری از ملّی گرایان روسیه که از هواداران پوتین بودند تلاش میکردند تا از رئیس جمهور شدن او جلوگیری کنند ودلایلی که برای این مخالفت عنوان میکردند امروزه بوضوح اثبات میشود و روز به روز گسترده تر و بی پرواتر از روز قبل و با سرعتی عجیب ادامه دارد، یکی از همین رهبران ملی گرادر مصاحبۀ تلفنی با دیلی تلگراف گفته بود" در یهودی بودن او هیچگونه شکی وجود ندارد و به محض روی کار آمدنش سرمایه گذاران یهودی برای غارت منابع طبیعی به روسیه سرازیر خواهند شد و چپاولی که در زمان یلتسین باعث از دست رفتن ذخیرۀ ارزی شوروی کمونیست و تبدیل آن به قرضۀ خارجی شده بود و با روی کار آمدن پوتین متوقف و تا حدود زیادی اصلاح شده بود دوباره از سر گرفته خواهد شد و بدتر از آن اینکه اسرائیلی ها تمامی پستهای کلیدی کشور را قبضه خواهند کرد و این علاوه برقبضه کردن پستهای مهم تصمیم گیری در امور اقتصادی شامل پلیس، ارتش و حتی نیروهای اطلاعاتی نیز خواهد شد".

درست از زمان روی کار آمدن مدودف که مدتی پس از دیدار عجیب و بی سر و صدای کیسینجر و گروهی از ثروتمندان صهیونیست از روسیه ودر دیداری غیر رسمی با پوتین صورت گرفت، این رئییس جمهور جوان که حتّی دانش آموزان روسی او را بازیچه ای در دست پوتین فرض میکنند( در حالیکه او بازیچۀ بانکداران لندن و نه پوتین میباشد) مکرراً لزوم ایجاد یک سیستم اقصاد جهانی که ورای کنترل دولت ها و پارلمان کشورها و تابع انستیتوهای بین المللی باشد را یاد آور شده است و از آنجائیکه این موضوع آشکارا در تضاد با منافع ملّی روسیه است که بعلت اهمیت یافتن هر چه بیشتر منابع نفت و گاز روسیه وهمچنین پیشرفتهای تکنولوژیک و صنایع بی رقیب فضایی روسیه که امروزه بسیار کار آمدتراز ناسای آمریکا میباشد میتواند روسیه را به یک قدرت اگر نه اول جهان ولی بدون شک به قدرتی بسیار بزرگ در جهان تبدیل نماید، بهمین جهت بسیاری از روشنفکران مستقل در جهان بین یهودی بودن مدودف و این تلاش مستمر و ضد ملّی او رابطه ای مستقیم میبینند و این اندیشه در کنفرانس سران هشت در آکوئیلای ایتالیا به یقین مبدل گشت، او که مدتی قبل از آن برای مردم روسیه از قدرت عظیم اقتصادی روسیه صحبت میکرد و امکان تبدیل شدن روبل به یک پول جهانی را نوید میداد، ناگهان در مقابل خبرنگاران سکه ای از جیب خود بیرون آورد و پول آیندۀ جهان را به همه نشان داد که نه روبل بلکه ترکیبی از پوند و دلار میباشد!، خبرنگاران که مبهوت شده بودند نمیدانستند که باید این را در گزارش مستقیم مخابره کنند یا نه و در واقع اکثر آنها این اجازه را از مراکزشان نیافتند و این خبر هنوز از مردم جهان مخفی نگه داشته میشود، حتی برای سرپوش گذاشتن بر عمق فاجعه که توسط بعضی از خبرنگاران مستقل و شبکه های ژاپنی و سوئدی مخابره شده بود، مقوله را بعنوان اینکه پول ارائه شده فقط نوعی تست و برای معرفی و درنظر داشتن سران جهان میباشد توجیه نمودند که باز هم برای مطلعین دنیای اقتصاد قابل قبول نبود زیرا چگ.نه ممکن است کشوری که میتواند بیشترین استفاده را از ضعف اقتصادی غرب ببرد و به یک قدرت بلا منازع جهان مبدل شود ناگهان در فکر ضرر زدن به خود و نجات اقتصاد جهان می باشد!!!

چندین سالست که اوستاس مولینز نویسندۀ بزرگ آمریکایی در مورد ایجاد بحران اقتصادی مصنوعی توسط بانکداران لندنی و ارائۀ پول واحد جهانی توسط آنها بعنوان تنها راه حل ممکن برای مقابله با بحرانی که خود بوجود آورده اند هشدار داده بود و آن را در جهت ایجاد حکومت فاشیستی جهانی به رهبری خود بانکداران معرفی کرده ودر حقیقت شخص رافتچایلد نزولخور بزرگ جهان را بعنوان سرکردۀ این مافیای واقعی نام برده بود، او وضع بسیار بحرانی اقتصاد آمریکا را پیش بینی کرده بود ودر راه این افشاگریها تمامی آیندۀ شغلی خود را بخطر انداخت و بدون اهمیت دادن به این موضوع با پشتکار بیشتری به نبرد با قدرتمندترین مردان جهان رفت، او که بی شک میتوانست به یکی از بزرگترین نویسندگان و روشنفکران عصر حاضر مبدل شود با تحریم رسانه های جمعی جهان به یک قهرمان گمنام ولی محبوب در میان حقیقت جویان در آمد که بسیار نادر و از عجایب دوران ماست که خود فروشی و نوکر صفتی آنچنان گسترده و فراگیر شده که به قول یکی از دانایان اخبار را دقیقاً معکوس نمائید تا به حقیقت ماجراها وقوف یابید!

امّا آنچه که باید دراینجا اضافه نمایم اینستکه، هموطنانم باید هشیار باشید زیرا که نقشۀ ایجاد این حکومت فاشیستی جهانی ده ها سال است که قدم به قدم در حال اجراست و اکنون در مراحل پایانی و بسیار حساس آن قرار داریم و سران این مافیای واقعی جهان که همان بانکداران و خاندانهای سلطنتی اروپا میباشند که بواسطۀ ازدواج های متعدد بین یکدیگر بسیار وابسته و منسجم هستند ودر عوض با تمام ثروت و قدرت خود حداقل در صد سال گذشته به متفرق کردن ما انسانها و ملل جهان از یکدیگرمشغول بوده اند، از طرفی بسیاری از ملتها را با ارائۀ دمکراسی دروغین و بسیار پیشرفته فریب داده وبا ایجاد شبکه های تروریستی واستفاده از آنان در ایجاد رعب و وحشت واحساس تنفر بین ملل مختلف از یکدیگرو بعنوان یک عامل بسیار مهم نفاق بهره برده اند، مردم غرب را با تبلیغات وسیع کاملاً مطیع و مشغول تضادهای نژادی نموه اند، روشنفکران و نویسندگان را نیز با حیله های مختلف در اختیارو انقیاد خود در آورده اند که شبکه های مختلف فراماسونی در این راه بسیار مؤثر عمل کرده و میکنند، رشوه و دامگذاری های وسیع از طریق سکس یکی دیگر از راههای بسیار کار آمد بوده است تا از این روشنفکران در شستشوی مغزی مردم و تلقین هر آنچه میخواهند از آنان استفاده نمایند.

از آنجائیکه ما ایرانیان بخاطر روحیۀ آزادی خواهی و میهن دوستی شدید مان همواره در مقابله با حکومت های خود کامه هستیم که هیچ کشور و ملت دیگری را نمیتوان یافت که تا این حد پی گیر و مستمر در این راه به مبارزه وفداکاری بپردازد و این به عقیدۀ من بزرگترین افتخار ما ایرانی هاست که همین جنبش پس از انتخابات اخیر میبایستی به تمام مردم دنیا و مخصوصاً استعمارگران جهانی این موضوع را ثابت کرده باشد که چقدر تفاوت بین ما و دیگر مردم جهان وجود دارد، البته همین شرافت والای انسانی نزد ما ایرانیان به عنوان نوعی سرکشی، خطر و مانعی جدی در راه اهدف شوم این ظالمان جهانی محسوب میشود، این موضوع را میتوان از نحوۀ گزارش بسیار محدود رسانه های غربی از انقلاب مردم و کوچک جلوه دادن جنایات بیشمار حکومت ایران که در تاریخ معاصر ایران سابقه ندارد معلوم شده، هنوز بسیاری از مردم جهان از عمق جنایاتی که در ایران میگذرد بیخبرند، در حالیکه در انقلاب 57 خبرگزاریهای غربی جریان تظاهرات را کوچه به کوچه گزارش میکردند و به نوعی وسیلۀ انقلابی در دست مخالفین رژیم شاه عمل مینمودند! آیا فراموش کرده اید؟! از هوش ایرانی خودبهره برید، فریب نویسندگان را نخورید، دنبال مسایلی باشید که نمی نویسند و عمداً در مخفی نمودن نقش گستردۀ فراماسونری در هدایت تحولات ایران متحد شده اند، از هر طریقی به ایجاد تفرقه و ترساندن مردم مشغولند، از روزنامه ها و رسانه های رژیم حرف نمی زنم اینان در لباس مصلح و مخالف در حال ضربه زدن هستند، باز هشدار میدهم ساده اندیش نباشید و اخبار را با دقت ونقادانه مطالعه نمائید، مسایل جزئی را کنار بگذارید و به اتحاد بیاندیشید که تنها راه پیروزیست و اگر متحد نشویم بازندۀ بزرگ خواهیم بود.

سایت رسمی معرفی پول واحد جهانی

ویدئو برای آشنایی بیشتر با موضوع

مقالۀ جالب وطنز آمیز روزنامۀ تلگراف لندن

مقالۀ روشنفکر یهودی-کانادایی که ستارۀ داوود را روی سکه معرفی نموده

Monday 24 August 2009

سالگرد افشای ماسونی بودن احمدینژاد



پس از اینکه تمامی سایتها، تلویزیونهای لس آنجلسی، نویسندگان و خلاصه همه پیام مرا نادیده گرفتند

یک سال قبل در چنین روزهایی به هنری مکو مراجعه کردم، این یهودی روشنفکر و انسان که همنوعان خود را بخوبی میشناسد و از تعلیمات جنایتکار پرورانه و نژاد پرستانه تالمودی متنفر است، با درج قسمتی از نامه من مقالۀ بسیار مفید و آموزنده زیر را منتشر کرد که بیش از صدهزار نفر آنرا مطالعه نمودند بسیاری از روشنفکران و معروفترین اشخاص جهان آنرا خوانده اند. اگر هنری مکو را نمی شناسید تقصیر شما نیست چون آن کسانی که خود را روشنفکر جا میزنند نیز او را نمی شناسند و اجازه ندارند که بشناسند.

فراماسونها و یهودیان مخفی در سی سال گذشته بزرگترین جنایتها را بر علیه ملّت غیور و بیگناه ایران روا داشته اند، بسیاری میدانند که خائنین در جمعیت مؤتلفه مسلمان نیستند، امّا جرأت نمیکنند بگویند حتّی آنهاییکه در خارج از کشور زندگی میکنند! و این جنایتها بدون مخفی ماندن هویت و نقشه آنان از چشم مردم و بخصوص در بین هواداران خودشان میسر نمی شد، اپوزسیون خائن دلیل ادامه این جنایتها بوده و هنوز هم هست و تا روزی که مردم بیدار نشوند ادامه خواهد داشت.من یک صدا بیش نیستم و تا روزی که بتوانم به افشا گری ادامه میدهم و امیدوارم با درک اینکه قصدی جز انتقال سی سال تجربه و تحقیق که بیدار نمودن هموطنانم را از عمق واقعیت ها لازم مینماید ندارم، چگونه میتوانم سکوت کنم وقتی بسیار اندک و پراکنده اند کسانیکه از واقعیت میگویند، وحال به ترجمۀ آن مقاله توجه فرمایید، ضرر نمی کنید... سرمقالۀ " من با آن واگنی که هواداران پوتین در آنند همراه نیستم " طعنه ایست که نویسنده همکاران روشنفکر چپ خود را سرزنش میکند که فریب پوتین (و احمدی نژاد) را نخورید.و اینک مقاله:

من همانند هر کسی از سرخوردگی و شرمی که ولادیمیر پوتین اخیراٌ به نیروهای گرجی تحمیل کرد بسیار خشنود شدم, هرچند که دربزرگداشت این موفقیت آنگونه که کارل شوارتز در مقالۀ 23 آگوست خود " صهیونیسم غرب حریف خود رادر مقابل یافت " انجام داد نیز ملحق نخواهم شد.

صهیونیسم را هم ردیف نظم نوین جهانی شمردن صحیح نیست. صهیونیسم یکی از بازوهای نظم نوین است, بازوی دیگرش مخالفت با صهیونیسم است که با پوتین در روسیه و احمدی نژاد در ایران معرفی میشوند. رافتچایلدها هر دو را توسط ام آی 6 کنترل میکنند.

این دیالکتیک نازی- کمونیسم در جنگ دوم جهانی موفق بود. نمیتوانید جنگ سوم جهانی داشته باشید تا اینکه هر دو طرف را در اختیار داشته باشی. اینبار در گردش زمان پوتین و احمدی نژاد بعنوان مدافعین ملّیت ومذهب ظاهر شدند. امّا فریب نخورید. این راه وروش رافتچایلد میباشد. آنها بارها دست به شبیه سازی مصنوعی گروههای مخالف یا تظاهر کنندگان بر علیه جنگ و حتّی نبردهای ساختگی میزنند. بدین ترتیب به سود سرشاری میرسند و قادر خواهند بود که نتایج بدست آمده از این درگیری را در جهت اهداف خود هماهنگ نمایند. جنگ ما را از حالت متعارف خارج میسازد و قادر نخواهیم بود که به مشکل اصلی بپردازیم. در این بین البتّه ایده آلیستها (بیگناهان معتقد-مترجم) مبارزه میکنند و برای آرمانشان کشته میشوند.

برای کسانی که دنبال مدارک بیشتری هستند بگویم که با تحقیقی نیم ساعته در گوگل دریافتم که پوتین روابطی خودمانی و گرم با بزرگترین خاندان یهودی روسیه یعنی چاباد لوباویتچرز دارد. اینکه چگونه هر وقت ولادیمیر گرسنه میشد این خانوادۀ یهودی به او غذا میدادند, از اینرو این علاقه و الفت بین آنها بوجودآمده, شاید هنوز مشغول به خوراندن او هستند. این فرقه یا خاندان به وضوح در صف مقدم تشکیل دهندگان نظم نوین جهانی میباشد.

سپس در وب سایت ریچارد تاملینسون که مامور ام آی 6 بوده وبا پوتین جوان؛ مامورکا گ ب تعلیم دیده بوده خواندم که اینان یاد گرفته بودند خدمتگذار ایلومیناتی ها باشند، نگهبانان خودخواندۀ جامعه که برای حکومت کردن زاده شده اند.

پوتین توسط ام آی 6 شستشوی مغزی وکنترل میشده و شاید هنوز هم باشد. این شاید توجیه سکوت او در ماجرای غرق کردن زیردریایی کورسک وهمچنین کشتار بیرحمانۀ بسلان که با همیاری و رهبری ام آی 6 صورت گرفت باشد. تاملینسون میگوید پوتین دارای رتبۀ رویال آرک در فراماسونری بود امّا دیگر یک فراماسون محسوب نمیشود و از کنترل مغزی هم خود را رها کرده. از این متعجبم!

من باور نمیکنم که پوتین از رافتچایلدها بریده باشد. آیا روسیه دارای یک بانک مرکزی که توسط رافتچایلدها اداره میشود نیست؟ همین گفته بس.

احمدی نژاد

در اینجا رئیس جمهور ایران در حال نمایش علامت فراماسونی "شصت و انگشت" نشان شناسایی میباشد. دوانگشت نشانه به سمت بالا نشانۀ منفی است.

[یکی از خوانندگان دیوید لیوینگ ستون معتقد است که احمدی نژاد یک یهودی مخفی است در لینک وبلاگ او که به یک مقالۀ ویکیپدیا راهنمایی میکند که از تعویض نام خانوادگی رئیس جمهور ایران در سالهای 50 میلادی از صبورچیان به احمدی نژاد خبر میدهد، . به عقیدۀ این ایرانی که معتقد است با افشای اینها بتواند جلوی خطر بزرگ را بگیرد(چه خیال خامی) میگوید آمریکا روسیه و ایران در همدستی با یکدیگر قصد ایجاد جنگ جهانی را دارند. به نقل قولی از محسن رضایی فرماندۀ اسبق سپاه پاسداران ایران که دیگر تکرار نمیشود میپردازد که گفته:

" مادر احمدی نژاد یک یهودی ست، اصلاٌ از ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی در سال 79 میلادی یهودیانی که تظاهر به اسلام میکنند در بالاترین پستهای مملکتی نظام قرار داشته اند".

این با گزارشات رسیده در رابطه با کمک اسرائیل به برنامۀ تسلیحات اتمی ایران مطابقت دارد.اخیرا یکی از رؤسای سابق موساد گفته احمدی نژاد با نمایش تهدیدی برای اسرائیل بودن، بهترین هدیه به اسرائیل بود.

هالوی به تلویزیون عربی زبان ال هورا در روز سه شنبه گفته بود: " احمدینژاد بزرگترین هدیۀ ماست". ما هیچ عملیاتی بهتر از این در موساد نمیتوانستیم انجام دهیم که یک نفر مثل احمدی نژاد رو در ایران به قدرت برسونیم" .

هالوی اضافه میکند که اظهارات تهدید آمیز رئیس جمهور ایران " به تمام جهانیان ثابت کرد که همزیستی با ایرانِ امروز ممکن نیست "

امیدوارم اسرائیلی ها نیز متوجه شوند که چگونه مثل یک مهره به بازی گرفته شده اند، به مانند یهودیان اروپا و سرانجام مرگباری که داشتند.

مقاله اصلی بزبان انگلیسی

Sunday 23 August 2009

شناسایی دوست و دشمن


سؤالی که برای بسیاری از ایرانیان پس از رؤیت کردن جنایتهای بیشرمانه و متعدد رژیم و در نتیجه از دست دادن تمامی پایگاههای مردمی اش مطرح بوده اینستکه چگونه اینان بر سر قدرت باقی مانده اند؟ در حالیکه با تمام دنیا نیز سر جنگ دارند، به هر جا که دلشان بخواهد آدمکش میفرستند و مخالفینشان را به فجیعترین وضع میکشند، مراکز مختلفی را در جهان بمب گذاشته و انسانهای مختلفی را از ملیتهای گوناگون به قتل رسانده اند، امّا با همهۀ اینها همچنان به حکومت کردن و چپاول کشور مشغولند،کشورهای غربی نیز گاهی چند تذکر شفاهی و یا زیر فشار افکار عمومی تحریماتی بر علیه کشور اعمال میکنند که البته باعث رونق بازار سیاه میشوند که بازاریانِ هیئت مؤتلفه انرا در مونوپول خود دارند و از این راه ثروتی هنگفت بدست آورده اند و این مردم هستند که در هر تحریمی هزینه ها را میپردازند و اگر این تحریم ها نتایج دلخواه که همان تضعیف ملتّهاست را بدنبال داشته باشد از دیداعمال کنند گان آنها حتّی اگر جان 500،000 کودک عراقی را گرفته باشد به اعتراف تلویزیونی مدلین آلبرایت که هنوز معتقد است آن تحریم ها میبایست اعمال میشد و ارزشش را داشت، از دید کسانی که با تفکرات اشرافی و تالمودی به دنیا نگاه میکنند مردم دنیا به غیر از حیوانات مزاحم چیز دیگری نیستند، به هر طریق ممکن نیز فکرش را بکنید این را گفته اند و بسرعت و با تمام قدرت درحال کشتار، شکنجه، تجاوزات متعدد و آدمربایی های فراوان در تمام نقاط دنیا هستند، اگربه سوابق اشراف غربی نگاه کنید همان قاچاقچیان تریاک به چین و برده داران و غارتگران هند و افریقا، حامیان هیتلر ، استالین و مائو و تجاراسله و مالکان بانکها و کمپانیها را میبینیم، کمپانیهایی که با تولیدات مسموم و فراوان از نوشابه ها گرفته تا سیگار به سرطان زایی مشغولند و با لوازم آرایشی بسیار خطرناک، عروسکهایی که تعادل هورمونی را در بدن مختل میکنند بلای جان کودکان ما میشوند و هیچ کس هشدار نمیدهد. و جالب اینجاست که فقط با در دست داشتن کامل خبرگزاریها و نویسندگان و روشنفکر نماها که بدون استثنا نوکر اجنوی و در بهترین حالت ممکن بزدلانی کثیفند که بدون داشتن آگاهی لازم کیبورد در دست گرفته اند و همراه دیگر خائنین مزدبگیر به مردم جهان اینطور تلقین میکنند که دولتهایشان حقایق را میگویند ویا کمی دروغ میگویند و کمی دیکتاتور هستند و از عمق جنایتهایی که در حال انجام است نمی گویند ودر نتیجه بخش وسیعی از مردم جهان بی خبرند، راستی چرا؟ مثلاٌدر ایران با اینکه بسیاری از مردم کوچه و بازار با هوش ذاتی خود حدسهای درستی میزنند و ریشۀ همۀ این فجایع را بسادگی پشت داشتن آخوندها میدانند، بعضی روسیه را در نظر دارند و عدۀ بسیاری با توجه به تجربه های تاریخی انگشت روی کفتار جهانی بریتانیای شنیع میگذارند، جالب اینستکه هر دو گروه هم درست حدس میزنند با این تفاوت که هر دوی آن کشورها و در واقع اکثر کشورهای غربی و شرقی پشتیبان این رژیم ایران بوده و خواهند بود، در طول سی سال گذشته سعی بسیاری صورت گرفته تا کلمه فراماسون از ذهن ایرانیان پاک شود و آنرا پدیده ای خارجی بپندارند و فراموش کنند که چقدر وسیع این شبکه مزدور پرور در سرنگونی رژیم شاه نقش داشته و در دوران انقلاب و پی آمدهای بعد از آن در هدایت تحولات ایران نقش بسزایی داشته و اکنون به بازیگر اصلی سیاست ایران بدل شده است، این تلاش گسترده بدون همکاری روشنفکران خودفروخته ای که در پاریس، لندن و نیویورک و لس آنجلس به فریب ایرانیان چه در داخل و چه در خارج میپردازند میسر نمیشد و همچنان ادامه دارد. عمق این فساد و نفوذ این شبکه آنقدر گسترده شده که دیگر ترسی از افشا شدن نیز ندارد، امّا بزدلان هنوز جرإت نمیکنند کلمه ای بگویند زیرا در آنصورت باید دور مصاحبه های چند هزار دلاری راخط بکشند ، در مقاله بعدی به این موضوع خواهم پرداخت. زنده باد ایران و ایرانیان و متوقف باد نقشه پوریم اتمی جنایتکاران.

Wednesday 19 August 2009

هیتلر یک موهبت الهی برای اسرائیل بود


From Henry Makow

اگر هیتلر وجود نداشت، صهیونیستها میبایستی که او را خلق میکردند. شاید همین کار را کردند.

اعداد (در کتاب ادوین بلاک بنام "توافقنامۀ انتقالی ") داستان را تعریف میکند. در 1927، حدود 15،000 از جمعیت 550،000 نفری یهودیان آلمان خود را صهیونیست بحساب میآوردند، این کمتر از 2% است.

اکثریت وسیعی از یهودیان آلمانی بشدت مخالف صهیونیسم بودند و آنرا دشمنی از درون به حساب میآوردند. آنها آلمانی بودند. هشتاد هزار از آنها در خندقها (جنگ جهانی اول) جنگیده بودند و 12،000 کشته داده بودند. مخالفت یهودیان بر علیه صهیونیسم در هیچ جا بشدت و وسعت آن در آلمان نبود، به نوشتۀ تاریخ نگار صهیونیست (168ص)

به لطف هیتلر 60،000 یهودی بین سالهای 1933 تا 1941 به اسرائیل مهاجرت نمودند. به لطف یک " توافقنامۀ انتقالی " بین نازی ها و صهیونیستها؛ دارایی یهودیان به ارزش 100 میلیون دلار و بصورت کالاهای صنعتی صادراتی آلمان نازی به اسرائیل منتقل شد که برای زیر ساخت اسرائیل مورد استفاده قرار گرفت. توافق انتقالی با خود وسایل، ماشین آلات سنگین، آلات کشاورزی حتّی کارگر و سرمایۀ لازم برای توسعه را بهمراه آورد. بسیاری از صنایع مهم اسرائیل مانند نساجی و شبکۀ آّب رسانی ملّی بدین صورت بنیان نهاده شد.

درآن زمان فقط 200،000 یهودی در فلسطین بودند، بیشترشان یهودیان مذهبی و ضد صهیونیسم بودند. درآمد یک کارگر یهودی روزی یک دلار بود. 800،000 فلسطینی عرب در آنجا بودند.

به لطف هیتلر

به لطف هیتلر هسته جامعه یهودی آلمان برداشته و به فلسطین منتقل شد همراه تمامی دارایی آنها، " بسیاری از این مردم اجازه یافتند لوازم خانه و حتی قسمتهایی از خانۀ خود را مستقیماً منتقل نمایند "

در 1937، وقتی انگلیسیها پیشنهاد تقسیم فلسطین به دو ایالت را دادند، نازی ها متعجب بودند از اینکه اشتباهاٌ یک واتیکان یهودی ایجاد کردند که مترصد نابودی آلمان میباشد،امّا هیتلر همۀ ناراضیان را مجبور به اطاعت نموده و اصرار در انجام تمام و کمال توافقنامۀ انتقالی و حتّی توسعۀ آن به کشورهای دیگر نمود. ایتالیا رومانی مجارستان و بسیاری از دیگر کشورها که در زیر یوغ فاشیسم بودند توافقنامۀ مشابهی امضا نمودند.

هیتلر آنقدر از یهودی ها متنفّر بود که یک کشور برای آنها بنا نمود! او میتوانست تمام دارایی آنها را مصادره کند و آنها را با لگد از کشور بیرون بیندازد ، امّا چنین کاری بسیار ضد سامی مینمود!!

همکاری صهیونیسم ـ فاشیسم

به محض قدرت گرفتن هیتلر در 1933، صهیونیست ها بوضوح یک موقعیت سیاسی مورد حمایت بدست آوردند. بعد از آتش سوزی رایشتاک (پارلمان)، نازی ها تمامی گروههای اپوزسیون را نابود کردند و 600 روزنامه را تعطیل نمودند. امّا نه صهیونیستها و نه روزنامۀ آنها که در هر خیابانی به وفور دیده میشد و تیراژش پنج برابر شده و به 38000 رسید. صهیونیسم تنها حزب و ایدئولوژی مجاز بعد از رایش بود.

یونیفورم صهیونیست تنها یونیفورم غیر نازی مجاز در آلمان بود. همانطور پرچم شان. زبان عبری نیز در مدارس شان تدریس میشد. یهودیان آلمانی هنوز میخواستند در آلمان بمانند با اینکه شهروند دست دوم بحساب میآمدند، و حتّی تحقیر و مورد تعقیب قرار میگرفتند. امّا صهیونیستها یهودیان آلمانی را بخاطر اینکه میخواستند خود را وفق دهند مورد شماتت قرار میدادند و آنها را لایق مورد تعقیب قرار گرفتن میدانستند.

صهیونیستها ایدئولوژی نژادی نازی ها را به رخ میکشیدند: "یک سرنوشت مشترک و وجدان آگاه قبیله ای با یک مشخصۀ مهم باید در توسعۀ یک شیوۀ زندگی وجود داشته باشد حتی برای یهودیها ".

بلَک میگوید همین بیانگر اینستکه چگونه " یک اقلیت کوچک از یهودیان آلمانی توانست قیومیت اضطراری 550،000 مرد، زن و کودکان را بدست بگیرد ". این تأییدی بود بر " ترس دیرینه ای که یهودیان همیشه نسبت به صهیونیستها احساس میکردند که بهانه ای قانونی و دلیلی معنوی خواهند ساخت تا آنان را مجبوربه ترک جامعۀ اروپایی نمایند ".

این هچنین توضیحی برای اینستکه چرا اسرائیل مانند آلمان نازی عمل میکند. آنها دارای یک تبار مشترک نژادپرستانه اند. نه تنها آلمانی ها اسرائیل را ساختند، بلکه اسرائیل آلمان نازی را با ایجاد یک مارکت برای صادرات آلمان یاری نمود. آنها با یکدیگر کار می کردند. یهودیان بسیاری پس از رسیدن به اسرائیل نتوانستند تمام پول خود را تحویل بگیرند، بنابراین صهیونیتها در غارت یهودیان اروپا نیز مستقیماٌ دست داشتند و آن را " آریایی کردن "می نامیدند.

نتیجه

به طور فزاینده اسرائیلیان ، و یهودیان به طور کلی ، دریافته اند که صهیونیسم یک خدعه میباشد و رفتار اسرائیل هر چه بیشتر به نازی ها شبیه میشود بعنوان مثال استاد دانشگاه، یشایاهو لبوویتز گفت: هر کاری که اسرائیل از سال 1967 انجام داده است " حماقت شریر یا شریرانه احمقانه بوده است". او ارتش اسرائیل را " نازی ـ یهودی" مینامد".

در اینجا قصد این نیست که نشان داده شود چگونه سرمایه داران انگلیسی ـ امریکایی هیتلر را به قدرت رساندند، همانهایی که کمونیسم و صهیونیسم را بوجود آوردند. بلکه مقصود اینست که یهودیان و آمریکایی ها (و البته تمام مردم جهان ـ مترجم) این درس را در مّد نظر داشته باشند. رویدادهای تاریخی برای شستشوی مغزی و بازیچه کردن مردم بوجود آورده میشوند و در جهت پیشبرد دستور کار ایجاد نظم نوین جهانی.

یهودیان اروپایی دربدر شدند، اموالشان بسرقت رفت و فجیعانه بقتل رسیدند تا پایتختی برای دولت جهانی راتچایلد در اسرائیل بنا شود. برای له کردن اسلام آمریکایی ها در عراق، افغانستان و احتمالاٌ ایران کشته میشوند. بحران اقتصادی موجود مردم مستأصل را مجبور به پذیرش دولت جهانی سوسیالیستی مینماید. و ....

هنری مکو روشنفکر یهودی کانادایی از جمله انسانهای شریفی ست که بدون توجه به مادیات و بدون واهمه از حملۀ همکیشان خود به افشای جنایتکاران صهیونیست که او آنها را بدرستی دشمن یهودیان و بشریت میداند ادامه میدهد، این مقالۀ اخیر او را بعلت شباهت های فریبکاری بوجود آمده در ایران با آنچه در آلمان رخ داد و اهمییت فوق العادۀ دانستن حقایق پشت پردۀ جنگ دوم جهانی ترجمه کردم و از اشکالات متعدد پوزش میخواهم، چه کنم که من یک مترجم حرفه ای نیستم و فقط از روی احساس مسئولیت در اطلاعرسانی به هم میهنانم میباشد مردمی که اسیر ظلم و بیداد از یکطرف و خیانت روشنفکران مزدور از طرفدیگرند کسانی که نه تنها حقایق را نمیگویند بلکه معدود کسانی را که به چنین اقدامی مبادرت مینمایند را یا با برچسب های گوناگون مورد حمله قرار میدهند و یا تنها با نادیده گرفتنشان به تداوم استبداد و استعمار کمک مینمایند.

مقالۀ اصلی و بزبان انگلیسی