احمدینژاد تنها رئیس دولت در جهانستکه علناً و مکرراً از لزوم ایجاد یک نظم نوین جهانی صحبت میکند در حالیکه اصولا در غرب بندرت از این مسئله خبری منتشر میشود، زیرا مردم بسیار در این مورد حساسند و بر خلاف بعضی از هموطنان ما که فقط ادعای وطن پرستی دارند و وطن دوستی را کافی نمیدانند ولی سرسپردگی برای آمریکا و اسرائیل را افتخار میدانند، مردم در غرب بشدت احساسات ناسیونالیستی دارند بعنوان مثال سیاستمداران اروپایی با وجود استفاده تبلیغاتی فراوان از مصائب دو جنگ خانمانسوز جهانی، برای قبولادن اتحاد بین ملل اروپایی و ایجاد اتحادیه اروپا ناموفق بوده اند و دیگر به بن بست کامل رسیده اند و به عقیده کارشناسان اقتصادی مستقل، عنقریب یورو از دور خارج خواهد شد. همین احساسات میهن پرستانه مشکلات فراوانی برای سیاستمداران آمریکا، کانادا و مکزیک برای ایجاد اتحادیه نفتا بوجود آورده است.
در حالیکه سبورچیان معروف به احمدینژاد در اجلاس هشت کشور اسلامی که اخیرا در نیجریه برگزار شد سرسپردگی اش را به صهیونیسم جهانی با وقاحت تمام به نمایش گذاشت و به مبلغ این حکومت جهانی تبدیل گشت، عین گفته او:
" اکثر مردم در جهان از اوضاع متشنج ناراضی میباشند و انتظار دارند که یک نظم نوین جهانی داشته باشند "
به خبرگزاری فارس گفته:
" موضوعاتی از قبیل مشکلاتی که جهان با آن روبروست، از قبیل بحرانهای اقتصادی و لزوم تغییر نظم موجود جهان در این کنفرانس بررسی میشوند که نمایندگان جمهوری اسلامی ایران نظرات خود را برای استقرار این نظم نوین جهانی ارائه خواهند کرد "
کجا و کی از مردم ایران نظرسنجی شده که زیر بار یک چنین نظمی بروند؟ اصلا چگونه شخصی که ریاست جمهوری اش با تقلب، شکنجه و اعدام پا برجاست به خود اجازه میدهد درمورد چنین مسائل بسیار حیاتی، امنیتی و شدیدا مشکوک با بیگانگان به مذاکره بنشیند؟ مفتضحانه تر از همه اینکه گروه ایران به مدافعین این حکومت جهانی در این اجلاس بدل شده بودند!!
آیا خفته اند همه!!!
پس بهمین دلیل خون هموطنانمان، شکنجه و تجاوز به جوانانمان برای خبرگزاریها بی ارزش شده، چون این وطن فروشان در رویای فروش تمام مملکت بسر میبرند، پشتشان گرم از نبود احدی که از این حقایق به مردم ایران بگوید، براحتی و فقط و فقط با شعارهای تو خالی بزرگترین خدمتها را در سی سال گذشته به استعمار نموده اند و حال نوبت به آخرین پرده خیانت آنان رسیده یعنی دادن اختیار کشور به بیگانگان آنهم زیر لوای یک حکومت جهانی.
در عوض فراوانند کسانی که همین نظم نوین جهانی را برایتان زیبا و دلپذیر معرفی میکنند، همانهایی که میگویند ماسونها فقط به فقرا کمک میکنند!! ازین به بعد هم به اشاعه افکار پاسیو در مواجه با استعمار خواهند پرداخت و از اینکه با احمدینژاد در یک صف قرار گیرند نیز هیچگونه ابائی نخواهند داشت!
اما این نطم نوین جهانی چیست؟
در 11 سپتامبر سال 90 و در بحبوحه حمله نظامی اول آمریکا به عراق، جرج بوش پدر برای اولین بار بطور علنی در نطقی در مقابل نمایندگان کنگره آمریکا از این پدیده صحبت نمود و گفت:" آنچه که در عراق رخ میدهد بسیار فراتر از یک کشور کوچک را مد نظر دارد، این برای یک ایده ای والا ست! یک نظم نوین جهانی! نظمی که قانون در آن حکمفرما ست"!!
منظور او بطور خلاصه و ساده یک حکومت کاملا پلیسی در تمام جهان بود. این چه ایده والایست که با تجاوز به یک کشور مستقل و کشتار صدها هزار انسان بیگناه بنا میشود؟!! مطبوعات آمریکا بسیار سرسری ازین مسئله گذشتند ولی این نطق در اینترنت جاودانه گشت. در اونموقع مشخص شد که این نه فقط توهّمات طرفداران تئوری های توطئه بلکه هدفی مشخص و برنامه ریزی شده توسط قدرت های بزرگ جهان میباشد.
متاسفانه از سالها قبل برخی مجلات تخصصی و اقتصادی به انتشار مقالاتی در توجیه این پدیده برای قشر عموما تحصیل کرده در ایران پرداختند که اغلب ترجمه بروشورهایست که توسط تینک تنک ها ی نیویورکی منتشر میشوند و تنها هدفشان منحرف کردن مردم از اصل مطلب میباشد، یعنی همان واقعیتی که هیچکس حاضر نمیشود در مناظرات علنی از آن صحبت کند زیرا که این نظم جهانی، حکومتی شدیدا پلیسی در جهان خواهد بود، که در اصل همان حکومت جهانی صهیونیست ها، همان حکومت جهانی سازمان ملل و همان آرمان جهانی بهائیان و فراماسونها میباشد.
اینان هر ساله در مجمع بیلدربرگ و بدور از هر گونه مزاحمت از طرف خبرنگاران گرد هم میایند که هدف نهایی همه آنها ایجاد همین حکومت جهانیست، حاکمان واقعی آن نیز بجز خاندان راتچایلد کس دیگری نمیتواند باشد، امروزه ثروت این مافیای عظیم غیر قابل تخمین است و نهایت رقمی که برایش تعیین نمودند یعنی پانصد تریلیون پوند با 14 صفر! باز هم رقمی غیر واقعی در مقابل عظمت قدرت و ثروت این خاندانست. چندین فیلم و کتاب در مورد آنها منتشر شده، اما بطور خلاصه؛ اینان با در دست داشتن مونوپولی چاپ پولهای مهم جهان مانند دلار، پوند، یورو و...، همچنین کنترل کامل بانکهای مرکزی تمام کشورهای بزرگ جهان، بازار طلا، آهن، الماس وغبره و غیره، علنا قدرت بلامنازع مالی و سیاسی جهان هستند که با تمام قدرت و ثروتشان در راه ایجاد این به اصطلاح نظم نوین تلاش میکنند.
حال چگونه است که رئیس متقلّب جمهوری به اصطلاح اسلامی ایران همسو با چنین نیروهای استعماری و استثماری قرار میگیرد و هیچکس هم صدایش در نمی آید؟
راستی چرا ما ایرانیان هنوز خود را باور نداریم؟ تمامی آزادیخواهان دنیا روی ما ایرانی ها حساب باز کرده اند و ما ایرانی ها را پرچمدار آزادی میدانند، آنوقت ما خودمان قدر ارزشهای مان را نمیدانیم، هموطنان و همرزمان عزیز؛ مبارزه ای بس بزرگ در دو سال آینده در پیش خواهد بود،باید آماده شد و در راه آگاهی رساندن به یکدیگر دیوارهای نخوت را بشکنیم و در راه ایده های براستی والا که همان آزادی، استقلال و بهزیستی است پیشگام آزادیخواهان جهان گردیم.
جوانان از سراسر جهان در کانادا جمع شدند تا علیه این نقشه شوم که از اهداف اجلاس سران هشت میباشد مبارزه کنند، پلیس کانادا درست مانند بسیجیها به آتش زدن ماشینهای خود پرداختند و همان را بهانه نمودند و جوانان غربی را منند حیوانات به غل و رنجیر کشیدند وبیشرمانه آنها را در قفس انداختند!! مردم در یونان نیز بر علیه نظام بانکی میجنگند تمام این درگیریها و جنگها گوشه و کنار جهان در جهت استقرار همین حکومت جهانی ست، باید هشیاربود امروز ملتها در گیر سیاستمدارانی شده اند که بی پروا و بطور حرفه ای دروغ میگویند و عوامفریبی را به نهایت رسانده اند و این فقط مختص به ایران نیست بلکه اکثر کشورهای به ظاهر دمکراتیک جهان نیز با این معضل روبرو هستند، صهیونیسم و نوکرانشان فراماسونها در لباسهای مختلف خود را مخفی میکنند از آخوند و پاسدار امنیتی گرفته تا کمونیست و لیبرال (منظورم نفوذی هاست نه همه طرفداران ابن عقاید) تحت برنامه ای دقیق و حساب شده با استفاده از ابزار فراوانی که دارند مانند رسانه ها و سیاستمداران آماده به خدمت به فریب مردم میپردازند و در نتیجه کنترل تمامی طرفهای درگیر در یک مبارزه عمومی و انقلابی را در اختیار میگیرند.
با هشباری و ایجاد همبستگی، شناسایی عوامل تفرقه، بدون ترس از برچسب های فراوان مطبوعات و وب لاگهای مزد بگیر، میتوانیم و باید نقشه های استعمار را بخشکانیم.
در آخر بطور کوتاه برداشت بسیاری از مطلعین سیاسی مستقل را در مورد این نظم جهانی عنوان میکنم.
جنگ اول آمریکا و عراق و نطق بوش پدر در گنگره آمریکا در 11 سپتامبر 90 در اصل اعلام شروع سه مرحله نهایی در ایجاد این حکومت جهانی بود، یازده سال بعد از آن جنایت 11 سپتامبر 2001 رخ داد که مرحله دوم این طرح بوده، در آنروز یوولین راتچایلد، بزرگ این خاندان مخوف در اولین روز ماه عسل خود بهمراه همسر جدیدش بارونس فوستر از هتلی که مشرف به دو ساختمان تجاری منهدم شده بود آن تراژدی را بصورت زنده تماشا میکردند.
باری میگویند مرحله سوم خود دارای دو مرحله میباشد که بحران مالی جهان مرحله اول آن و مرحله نهایی یک حادثه بسیار عظیم و با استفاده از پیشرفته ترین و مخفی ترین ابزار موجود در دست این دجالان و یازده سال پس از حادثه نیویورک یعنی در زمستان 2012 رخ خواهد داد و مردم کشورهای مختلف جهان ناچارا تن به یک حکومت امنیتی و پلیسی خواهند داد.
این رویای خام اشراف فاسد به کابوسی تلخ برایشان مبدل میشود و بدون هیچ شکی حق بر باطل پیروز خواهد شد.