نوشته هنری مکو، پی اچ دی. بتاریخ 24 آپریل 2011
دکترین کابالایی تخریب، کلید درک حوادث جهانی را در اختیار ما قرار میدهد.
بر طبق کابالا، که دکترین سّری یهودیت و فراماسونری است، «شرارت و فلاکت از عوامل بومی در فرایند آفرینش هستند. بدون شرارت خوبی وجود نخواهد داشت، بدون فلاکت، آفرینش نمی توانست رخ دهد.»( کابالا، یک آشناسازی از تصوف یهود، توسط بایرون شروین، ص 72)
کابالیست ها معتقدند که مسیحیت قدیمی ( و البته اسلام. م) میباید بیرحمانه نابود شوند قبل از اینکه نظم نوین (شیطانی) جهانی بر اساس کابالا بنا شود.
بنابر شعار تاریک اندیشان ایلومیناتی: « نظم از طریق هرج و مرج ». بدین جهت استکه، مانیفست کمونیست حامی نابود کردن ملّت، دین و خانواده و واگذاری تمامی ثروت های خصوصی به بانکداران ایلومیناتی در پوشش دولت میباشد.
دکترین تخریب روشنگر این مطلب است که چرا انقلاب و جنگ توسط یک علاقه وحشیانه به نسل کشی، نابودی و ترور توصیف میشوند.
روشنگر منع خدا در گفتمان عمومی و پذیرش گسترده وقاحت، پورنوگرافی و خرافات است. توضیح دهنده حمله به جنسیت ( وفور مواد شیمیایی مونث کننده و سرطان زا در تمامی محصولات امروزه بخصوص لوازم آرایشی، بهداشتی و پلاستیکی. مترجم) و ترویج همجنس گرائی است.
روشنگر اینستکه چرا انسانیت به نظر توسط بحران ها، فاجعه های اقتصادی سیاسی و طبیعی پایان ناپذیر نفرین شده است.
ایلومیناتی
ایلومیناتی امروزه رشد یافته از شیطان پرستان « ساباتین فرانکیست» یک بدعت یهودی در قرنهای 17 و 18 میباشد. بانکداران و نیمی از یهودیان اروپا این طاعون را پذیرفتند و توسط فراماسونری آن را در میان اشراف غیر یهود توسعه دادند.
اینچنین، یهودیان ایلومیناتی مشخصه رل « یهودیت » در نابودی تمدن بشری میباشند.
بعنوان مثال، در کتاب « شما غیر یهودیان » (1924) مائوریس ساموئل می نویسد:
« در هر چیزی، ما نابود کنندگانیم .. ما یهودیان، ما، نابود کنندگان، برای ابد نابود کنند خواهیم ماند. هر کاری که شما انجام میدهید برآورنده نیازها و درخواست های ما نخواهد بود. ما برای همیشه نابود کننده خواهیم بود زیرا ما دنیا را برای خودمان میخواهیم.» ( ص 155)
در1928، مارکوس رویج یک یهودی بیوگرافی نویس رافچایلدها مقاله ای با این تیتر نوشت، «دعوی واقعی علیه یهودیان.»
«شما شروع به درک عمق واقعی بزه کاری ما نکرده اید. ما مزاحمانیم. ما اخلال گرانیم. ما واژگون کنندگان از درون هستیم. ما دنیای طبیعی شما را، ایده آلهای تان، سرنوشت تان را گرفتیم و ویرانشان کردیم. ما مسبب نه تنها جنگهای بزرگ بلکه تمامی جنگ های شما بوده ایم، نه تنها انقلاب روسیه بلکه بانی تمامی انقلاب های تاریخ بوده ایم. ما اختلاف، سردر گمی و سرخوردگی در زندگی شخصی و عمومی شما آورده ایم. و هنوز در حال انجامش هستیم. هیچکس نمیداند تا چه مدت به اینکار ادامه خواهیم داد.» (مطمئن باشید که یهودیان مخفی با دزدیدن انقلاب از راه تظاهر به تندروی و پاکسازی عوامل آزادیخواه و انقلابی واقعی و فاسد نمودن بسیاری با پول و مقام، امروزه بطور کامل بر سرنوشت ما ایرانیان تسلط یافته اند)
چرا کابالا شیطانیست
مذهب یعنی «به درون پرداختن» و در واقع « شناخت و اطاعت» از پروردگار. در هر دین واقعی، خداوند شامل آرمان های معنوی مطلق میباشد ـ ـ عشق، حقیقت، عدالت، نیکی، زیبایی و همدردی ـ ـ خالص و ناب. خداوند یعنی معنویت و نیکی.
شرارت حالت فقدان خداوند است، همانطورکه تاریکی فقدان روشنائی است.
کابالا شیطانیست زیرا که میگوید شیطان و شرارت قسمتی از خداست: «خداوند دو جنبه دارد؛ هر دو اساسا یک چیزند؛ آنچه را که ما بصورت شرارت تجربه میکنیم همانقدر مقدس است که ما نیکی را تجربه میکنیم.»
بنابراین بدست آوردن پول امروزه:«کاملا خوب است.»
«بسیاری از نوشته های کابالا، از جمله زوهر، میگوید که تکلیف نابود کردن شرارت نیست بلکه بازگرداندن آن به منبع اش میباشد. در چاباد هسیدیسم، گفته شده که شرارت بعنوان بخشی از وحی الهی است. در واقع، فکر کردن اینکه شرارت از خداوند جداست، خود شیطانیست، که دقیقا همان توهم جدائی است.»
«رها کردن واقعیت جدا بودن شرارت، و قبول واقعی اینکه سیترا آچرا (ناپاکی، مخفی کاری و فساد) جزئی از الوهیت است، بر روی کاغذ آسان است و در واقعیت بسیار مشکل میباشد. ... با این حال، انجام چنین کاری تا حدی ممکن است، این مفهوم در واقع زندگی را زیر و رو میکند. هر چیزی رنگ و بوئی از الوهیت دارد.»
کابالیست ها همچنین معتقد به «رستگاری از طریق گناه کردن» هستند یعنی به تمسخر گرفتن عمدی قانون قدیم با فساد کردن (زنا، زنای با محارم و بچه بازی). نابود کردن تمدن (از طریق اشاعه هرج و مرج) که موجب بازگشتن ناجی موعود (ضد مسیح) خواهد شد کسی که دنیا را بر طبق مشخصات کابالا بازسازی خواهد کرد، و بانکداران ایلومیناتی به جای خدا قرار میگیرند.
در دین واقعی، فساد کردن اطاعت از خدا نیست.
کابالیست ها همچنین معتقدند که خدا را نمی توان شناخت و هیچ فرم و شکلی هم ندارد. در مقابل، در دین واقعی خداوند در روح انسان حضور دارد. پیروی کردن از این صدا (وجدان) است که از ما انسان می سازد.
تسخیر شیطانی
آن را ایلومینیسم (روشنگرائی) بنامید، سکولاریسم (لائیک)، لوسیفریانیسم (شیطان گرائی)، هومانیسم (انسان گرائی) و یا پاگانیسم (الحادی): همه از کابالا منشاء گرفته اند.
تمدن مدرن غربی هیچگونه مشروعیت اخلاقی ندارد (و هیچ آینده ای) زیرا بر اساس عصیان بر علیه خداوند بنا شده است، خدایی که معرف راه توسعه معنوی و روحانی ما است.
انسانیت توسط عده ای بیمار روانی به گروگان گرفته شده که قصد نابودی «نظم قدیم» ( دنیای واقعی) و ساختن یک ناکجاآباد غیر مانوس، خودخواهانه، خشونت گرا و فاسد به جای آن را دارند.
این بیماران روانی کنترل اعتبار مالی دولت هایمان و رسانه ها را در اختیار دارند. از این رو قادر به خریداری تمامی رهبران ما و فریب دادن جامعه در استقبال از سقوط خود میباشند.