Friday 12 April 2013

به گفته مقامات فرانسوی، مواد شیمیایی موجود در بسته بندی مواد غذایی می تواند به جنین در رحم صدمه بزند





خلاصه مقاله کیم ویلسنر از پاریس
گاردین 9 آپریل 2013

به گفته مقامات فرانسوی، مواد شیمیایی موجود در بسته بندی مواد غذایی می تواند به جنین در رحم صدمه بزند
متخصصین امور بهداشت میگویند بسفینول ای (بی پی ای)، موجود در بطری ها، بسته بندی های غذایی و دندان های پر شده عامل ایجاد سرطان سینه و ناهنجاری های رفتاری میباشد
بنابر یک گزارش تحقیقی فرانسوی، درمعرض بسفینول ای قرار گرفتن یک کودک در رحم می تواند منجر به مشکلات سلامتی بعدی شود.
 
مقامات بهداشتی فرانسه یک گزارش هشدار دهنده در مورد اثرات بالقوه سمّی یک ماده شیمیایی صنعتی بحث برانگیز مورد استفاده دربسته بندی های غذایی بر زنان باردار و کودکان بدنیا نیامده شان منتشر کرده اند.
در این گزارش که روز سه شنبه (سه روز پیش) برای عموم منتشر شده، آژانس ملّی بهداشت، غذا، محیط و امنیت محیط شغلی (ای ان اس ئی اس) فرانسه اعلام نموده است که بسفینول ای توسط «کلّ جمعیت درغرب» جذب شده است.
در سالهای اخیر این ترکیب ارگانیک که در طیف وسیعی از اشیاء از جمله قوطی ها، جعبه ها، بطری ها و حتّی دندان های پر شده وجود دارند، به عنوان یک «مختل کننده غدد درون ریز» اضطراب ایجاد کرده اند، زیرا بدلیل توانائیش در تقلید از استروژن، سیستم هورمونی انسان و حیوانات را مختل میکند.
به نوشته ای ان اس ئی اس، «در معرض بسفینول ای قرار گرفتن یک زن باردار خطری برای غدد پستانی کودک در رحم ایجاد میکند. اثرات شناسایی شده مربوطه یک تغییر و تعدیل در غدد پستانی جنین ایجاد میکند که می تواند خطر توسعه تومور را بعدها افزایش دهد.»

آژانس برای تکمیل گزارش خود چهار سال وقت صرف نمود، با اندازه گیری کردن مقدار بسفینول ای در داخل منازل، گرد و خاک، غذا، آب و حتّی رسید کاغذی سوپرمارکت ها. بنابر عقیده این آژانس بزرگترین مقصر غذا است، که 84% در معرض بسفینول ای قرار گرفتن زنان باردار را باعث میشود، که نیمی از آن از طریق لایه رزینی رویۀ داخلی کنسروها وارد مواد غذایی میشود. بطری های پلاستیکی آب و نوشابه ها نیز از عوامل مهم دیگر هستند.
آژانس بهداشت فرانسه همچنین 73 مواد شیمیایی آلترناتیو را که در محصولات بدون بسفینول ای یافت میشوند را مورد مطالعه قرار داد و اعلام کرد که اکثرشان بخوبی زیر تحقیق قرار نگرفته اند تا مشخص شود که اثرات سمّی دارند یا نه، مخصوصاً بر روی توانایی تولید مثل یا ایجاد ناهنجاری های رفتاری و یا خواص آنها بعنوان مختل کننده غدد درون ریز. این تحقیق همچنین انواع دیگر بسفینول را مورد مطالعخ قرار داد از جمله بسفینول های ام، اس، بی، ای پی، ای اف، اف و بی پی اس دیگلی سیدول اتر.
«تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود نشان میدهد که این ساختار شیمیایی مشترک بسفینول ها میباشد که به آنها خواص استروژن را میدهد و آنها را قادر به تقلید از هورمون های زنانه میکند.»
 (دیگر خطرهای شناسایی شده بسفینول ای برای جنین انسان ها سرطان های گوناگون، دیابت ها،ناتوانی های جنسی، بیماری های تناسلی، چاقی، بیماری های قلبی و افسردگی است. مترجم)

Tuesday 26 March 2013

کارتل بانکی علت وضعیت پریشان بشریت است

فراماسونری که در تمام ارگان های نظام سلطنتی ایران نفوذ یافته بود با همکاری حجتیه و بدستور اربابانشان یعنی مافیای بین الملل به سرکردگی گوگن هایم، روچیلد و خاندان سلطنتی انگلیس شاه ایران را که دست نشاده خودشان بود سرنگون کردند، زیرا او بخاطر بدست آوردن قدرت و ثروت فراوان شروع به جفتک پراکنی و سرپیچی از دستورات عدیده و شرم آور اربابانش کرده بود. و از طرف دیگر پروژۀ گسترش تروریسم (ضد) اسلامی در دستور کار آنها قرار داشت. شاه با اینکه در ابتدا از اسمائیل رائین حمایت کرده بود و تحقیقات این محقق متعهد و میهن پرست که با همکاری ساواک پرده از وابستگی ماسون ها به بیگانگان، نفوذ وسیع آنها در ارگان های دولتی و اقتصادی و همچنین بسیاری از خیانت های این فرقۀ خائن در طول تاریخ برداشته بود را متوقف کرد و به دلیل ضعیف النفس بودن و حماقت محض قول ماسون ها را در مورد حمایت و وفاداریشان از سلطنت باور کرده و عضویت افتخاری در فراماسونری را پذیرفت و همان اشتباهی را مرتکب شد که ناپلئون مرتکب شده بود و در نهایت بهایش را با سرطان که دکترهای فرانسوی به جانش انداختند و دربدری و مرگ در غربت پرداخت.
برای پرده برداشتن از این مافیای شریر بین المللی به ترجمه و انتشار یک سری مقالات میپردازم تا ایرانیان مشتاق حقیقت را آگاه کرده و خیانت رسانه های مزدور را که فقط به انتشار دروغ و منحرف کردن افکار ایرانیان مشغولند رسوا نمایم. این کار را فقط برای رضای خداوند منّان و پیروزی حق بر باطل انجام میدهم، عضو هیچ گروهی نیستم واز کسی حقوق نمی گیرم و توانایی پرداخت هزینه حتّی یک وبسایت را ندارم، امّا خدا را شکر میکنم که از جهل و دروغ رها شده ام، مسلمانی ام نیز نه شیعه است، نه سنّی ونه عرفانی.
کارتل بانکی علت وضعیت پریشان بشریت است
26 جون،2002                               عکس یوستاس مولین فقید میباشد
اکثر مشکلات ما را میتوان به ماسون های یهود کارتل بانک مرکزی نسبت داد.
خلاصه ای از کتاب «اسرار فدرال رزرو» (بانک مرکزی آمریکا) نوشته یوستاس مولینز.
«من معتقدم که مؤسسات بانکی بسیار خطرناک تر از ارتش های منظم برای آزادی ما میباشند.» توماس جفرسون، از بنیانگذاران بسیار محترم آمریکا
توسط هنری مکو. پی اچ دی
در نوامبر 1949، یوستاس مولین 25 ساله، یک محقق در واشنگتن بود، وقتی که دوستاتنش از او دعوت کردند تا به ملاقات عزرا پاوند شاعر معروف آمریکایی برود، که در بیمارستان روانی سنت الیزابت بعنوان «زندانی سیاسی» محبوس شده بود.
یک چهره برجسته در ادبیات مدرن انگلیسی، پاوند یک سردبیر و یک منتقد بود، کسی که جیمز جویس (شاعر و نویسنده بزرگترین رمان قرن بیستم، اولیس.م)، ویلیام باتلر ییتز (شاعر، نویسنده و برنده جایزه ادبی نوبل.م) و تی اس الیوت (شاعر، نمایشنامه نویس و برنده جایزه ادبی نوبل.م) را به دنیا معرفی نمود (هر سه نفر شاگرد پاوند بودند. م). در زمان جنگ جهانی دوم، بخاطر صحبت کردن در رادیو رم و به زیر سؤال بردن دلایل شرکت آمریکا در جنگ به خیانت متهم شد.
پاوند به مولینز سفارش کرد که در مورد نفوذ نشکیلات بانکی بر سیاست گذاری آمریکا تحقیق نماید. مولینز برای دو سال هر روز صبح را در کتابخانه کنگره می گذراند و در بعداز ظهر به ملاقات پاوند میرفت. نتیجه دست نوشته ها، کتاب «اسرار فدرال رزرو» بود که بزودی معلوم شد که آنقدر داغ است که هیچ ناشری جرأت انتشار آنرا ندارد. نوزده نفرشان آن را رد کردند و یکی دیگر گفت که «تو هرگز موفق نخواهی شد آن را در نیویورک منتشر نمائی». وقتی خلاصه در آلمان در سال 1955 به چاپ رسید دولت نظامی آمریکا در آلمان هر 10.000 نسخه آنرا توقیف کرد و آنها را به آتش کشید!! (تنها کتابی که پس از جنگ جهانی دوم در آلمان به آتش کشیده شد.م)
با تشکر از شبکه دوستان میهن پرست آمریکایی این کتاب مجاناً در اینترنت قابل دسترس میباشد  .(توصیه میکنم آنرا بر روی دسکتاپ خود قرار دهید، همانطور که خودم کردم) چرا این کتاب تا این حدّ التهاب برانگیز است؟
چون اساساً تصویری از جهان و نقش ایالات متحده را در آن ترسیم میکند، که بطور کلّی با آنچه به ما در مدارس آموخته اند تفاوت دارد.
«علیرغم (تحمل نکردن) جنگ استقلال بر علیه انگلیس،» مولینز مینویسد؛ «ما یک مستعمره مالی و اقتصادی انگلستان باقی ماندیم». بین 1865 و 1913، بانکداران انگلیسی به سرکردگی روچیلد با استفاده از مامورانی مانند جی پی مورگان و جی دی راکفلر کنترل صنایع آمریکا را بدست آوردند و آن را بصورت یک کارتل سازماندهی نمودند. (مسلماً باور این موضوع برای بسیاری مشکل است ازینرو در مقاله بعدی که منتشر خواهم کرد از تحقیقات مستند و بی چون و چرای کارل کینگلی استاد دانشگاه و کسی که بیل کلینتون از او بعنوان یک استاد بزرگ نام برده خواهم نوشت.م)
این بانکداران از کجا چنین پول هنگفتی را تهیه نمودند؟ برای 200 سال، بانکداران اروپایی قادر شدند با استفاده از اعتبار کشورهای میزبان پول چاپ کنند!!
در قرن هفدهم، نزول خواران و اشراف پیمانی منعقد کردند. اگر پادشاه پول کاغذی را به یک بدهی دولتی تبدیل نماید، نزول خواران هر چقدر که شاه بخواهد برایش چاپ میکنند! اینچنین بانک های مرکزی انگلیس، فرانسه و آلمان بوجود آمدند امّا همۀ آنها شرکت های سهامی خصوصی بودند و تا امروز به همان صورت باقی مانده اند.
(نقشه تصاحب بانک مرکزی ایران را در سر میپرورانند، به همین جهت اقتصاددانان خودفروخته در صدای آمریکا، بی بی سی فارسی، سیمای ملایان و تلویزیون های لس آنجلسی همگی همصدا از مستقل کردن بانک مرکزی صحبت به میان آورده اند، به این بهانه که دزدان حکومتی از بانک ها سوء استفاده میکنند پس بیائیم بانک مرکزی را بدست اهل فن بسپاریم، در واقع همان مافیای بین الملل! هر کشوری سه نهاد مستقل باید داشته باشد: مقتته، قضائیه و مجریه، اگر قرار باشد بانک مرکزی یه یک نهاد مستقل تبدیل شود هر سه نهاد اصلی کشور بلافاصله به نوکر دست به سینه بانکداران تبدیل خواهند شد، همان بلایی که بر سر اروپائیان و آمریکا آمده است.م)
این حیله گری اساس و بنیان آفت های بشریت میباشد.
بانکداران منافع خاصی در حکومت (در واقع مردم) دارند، با تحمیل هر چه بیشتر بدهی به دولت و مردم. آنها بوجود آورنده مارکسیسم، سوسیالیسم و جنبش های لیبرالی میباشند که خواستار ایجاد دولت های هر چه بزرگتر و هزینه های اجتماعی هر چه بیشتر هستند.آنها مسبب تمام جنگ های ویران کنندۀ قرن گذشته میباشند. واربورگز حمایت مالی از انقلاب بلشویکی را بعهده داشت. بانک انگلیس هزینه مالی ظهور هیتلر را فراهم نمود. پرسکات بوش (پدربزرگ جورج بوش) هدایت موسسه مالی برادران براون و هریمن را بعهده داشت که ساخت و ساز ماشین جنگی آلمان نازی را تامین مالی نمود. (برای مطمئن شدن و مطالعۀ بیشتر در مورد این سه موضوع مهم باید کتاب های بسیار با ارزش آنتونی سوتون را مطالعه نمائید که متاسفانه با همه ارزش و اعتباری که دارند به فارسی ترجمه نمی شوند)
طبیعتا وقتی شما بتوانید از باد هوا پول خلق نمائید، اولین چیزی که به مغزتان خطور میکند خرید دارایی های ملموس با آن میباشد. انگیزه قویی وجود دارد تا با استفاده از بدهی، کشورها را تحت کنترل درآورند و دارایی های واقعی آنها را چپاول نمایند. همین اساس به اصطلاح بحران بدهی کشورهای جهان سوم است که اختصاص یافته شده برای تصاحب تمامی ثروت و به بردگی کشیدن بشریت. یک خون آشام غیر قابل مقاومت در جهان به راه انداخته شده است.
بخش عمده ای از کتاب مولینز به حیله و نیرنگی که توسط آن ایالات متحده به در آغوش کشیدن نابودی خود سوق داده شد اختصاص یافته است. در 1913، لایحۀ اوون ـ گلاس به بانکهایی که اکثر توسط خارجی ها کنترل میشد (و خود را تحت نام فدرال رزرو معرفی کردند) حق ایجاد اسکناس بر مبنای اعتبار دولت ایالات متحده را اعطا کرد و همچنین حق تحمیل بهره برای انجام اینکار!!
برای تحقق اینکار، بانکداران به تقلب در انتخابات 1913 دست زدند تا ودرو ویلسون انتخاب شود. سپس دست نشانده هایشان در کنگره لایحه مزبور را در 22 دسامبر زمانی که مخالفین در تعطیلات کریسمس بسر میبردند به تصویب رساندند.
به گفته چارلز لیندبرگ معروف نماینده کنگره در آنزمان، «این لایحه عظیم ترین تراست (کارتل) روی زمین را بوجود آورد».«وقتی رئیس جمهور این لایحۀ را امضا نماید؛ دولت نامرئی قدرت های مالی قانونی خواهد شد. مردم ممکن است بلافاصله از آن مطلع نشوند، امّا تا روز حساب فقط چند سال فاصله دارند.»
مولینز توضیح میدهد که لایحۀ مزبور درست به موقع تصویب شد تا مردم آمریکا جنگ جهانی اول را تامین مالی نمایند. پس از نگهداری از ارتش های دائمی و حرفه ای برای پنجاه سال، قدرت های اروپایی دیگر قادر به تامین هزینه تجملی جنگی دیگر نبودند. امّا ایالات متحده نسبتاً هیچ قرضی نداشت وکل قضیه یعنی براه افتادن جنگ را امکان پذیر ساخت (هم هزینه جنگ را و هم بازسازی کشورهای ویران شده را تامین مالی نمود.م).
جنگ جهانی اول بدون آلمان چگونه میشد؟ ظاهراً آلمان قادر به تامین مواد غذایی خود نبود و میبایستی از گردونه آن جنگ بیرون می نشست. در آخرین لحظه ممکن، بانکداران چیزی را برنامه ریزی کردند بنام «کمیته کمک رسانی به بلژیک» که به ارزش میلیاردها دلار آمریکا گوشت و سیب زمینی نه به بلژیک بلکه به آلمان روانه کرد. وقتی ادیت کاول، یک نرس انگلیسی میهن پرست وبسیار شجاع که در بیمارستانی در بلژیک کار میکرد این موضوع را افشا نمود، سازمان اطلاعات انگلیس فعالیت های مخفیانه او برای نجات سربازان فراری انگلیسی و فرانسوی را به آلمانی ها اطلاع داده و باعث دستگیری این بانوی نیکوکار و در نهایت تیرباران او بدست آلمان ها شد.
مولینز قضیه قانع کننده ای ارائه میدهد که همه رؤسای جمهور پس از ویلسون نوکر بانکدارها بوده اند. جان اف کندی به این علت به قتل رسید که شروع به چاپ اسکناس بدون بهره با پشتوانه دولت آمریکا نموده بود. این همچنین همان سرپیچی یا گناهی بود که منجر به قتل آبراهام لینکلن و جیمز گارفیلد شده بود.
فقط سال گذشته آمریکائی ها 360 میلیارد دلار بهره به بانکداران پرداخت کردند. برای حفظ این تقلب عظیم، بانکداران به اعمال یک قبضه کردن آهنین ارگان های سیاسی و فرهنگی کشور دست زدند. بعقیدۀ مولینز، کوهن لوب صاحب «نیویورک تایمز» است در حالیکه لازارد فررس مالکیت «واشنگتن تایمز» را در اختیار دارد. در اروپا روچیلدها مالک رویترز (و همچنین آسوشیتد پرس.م) و همینطور سرویس های خبری آلمان و فرانسه میباشند.
من بطور مسلم میدانم که ناشران، صاحبان شبکه های تلویزیونی و تهیه کنندگان فیلم در آمریکا بطور مشابه به انقیاد درآمده اند. راکفلرها، کارنگی ها و فورد ها بودجۀ کتابخانه ها و دانشگاه های کشور را تامین میکنند. روزنامه نگاران و اساتید با وظبفه شناسی طوطی وار از دمکراسی و آزادی خیالی صحبت میکنند. لابراتوارهای کنترل فکری سازمان سیا و ارتش انگلیس (انستیتوی تاویستوک) راه های مختلف شستشوی مغزی و تضعیف مردم را ایجاد میکنند. عقیم سازی روانی زنان (فمینیسم) یکی از نمونه های آن است.
«جنگ بر علیه تروریسم» قسمتی از نقشۀ مافیای بانکی برای تحکیم چنگال شومش بر بشریت تحت عنوان «نظم نوین جهانی» فاشیستی میباشد. آنها می خواهند کنترل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود بر دنیای لجوج مسلمانان را تضمین نمایند، و همچنین ساخت یک تشکیلات امنیتی برای زمانی که مردم مطیع غرب نا آرام شوند.
خوب، حداقل نبرد کیهانی مابین خیر و شرّ در نهایت علنی شده است!
لینک به مقاله اصلی
دانلود کتاب «سرار فئدال رزرو» بصورت پی دی اف، زبان انگلیسی
برای مطالعه بیشتر در باره مافیای بانکی و چگونگی شکل گرفتن آن کتاب چند صفحه ای نبرد علیه ربا خواری نوشته یوری لینا را که ترجمه کرده ام بخوانید و دانلود کنید


Thursday 28 February 2013

سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی زنگ خطر را علیه مواد شیمیایی مختل کننده هورمونها به صدا دراوردند


یک گزارش جدید از طرف سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی پیوند میان مواد مختل کننده هورمون ها و بیماری های مهمی مانند سرطان ها، چاقی، دیابت ها، ناقص شدن آلت تناسلی و اختلال رفتاری در کودکان (که ایجاد انواع ناتوانی های جنسی را در بزرگسالی باعث میشوند) را ثابت کرده است.
این مواد در وسایل الکترونیکی، لوازم آرایشی، انواع کرم های پوست، مبل ها، فرش های ماشینی، پارچه های مختلف، مواد غذایی، پلاستیک ها مانند اسباب بازی ها، پستانک و شیشه شیر کودکان و بسیاری دیگر یافت میشوند.

   این گزارش تهدیدی که این مواد بر انسان و محیط ایجاد میکند را در حدّ تغییرات آب و هوای زمین اعلام کرده. جالب اینجاست که بیست و اندی سال پیش یکی از معتبرترین دانشمندان جهان در زمینه رشد بالینی یعنی پروفسور نیلز اسکاکِ بک در کنفرانسی در سازمان ملل همین مثال را بکار برده بود و از سیاستمداران درخواست کرده بود هر چه زودتر این مواد را ممنوع اعلام نمایند، او سالها در این زمینه تلاش کرد و در سال 2007 دانشمند بسیار معتبر دیگری از انگلستان، ریچارد شارپ در حمایت از تلاش های او از مثال دایناسورها برای تشبیه کردن عمق فاجعه استفاده کرده بود به اینصورت که ما انسانها اگر خطر بسیار بزرگ این مواد را جدّی نگیریم و آنها را از چرخه محصولات تولیدی خارج نکنیم به سرنوشت دایناسورها گرفتار خواهیم شد یعنی انقراض کامل.
صاحبان صنایع امّا در تمام این سالها با این بهانه که دانش ما در این زمینه کامل و قطعی نیست و یا با اجیر کردن دانشمندان خود فروخته که با انتشار تحقیقات جعلی و استفاده از کثیف ترین شیوه های تزویر و دغل کاری و کمک رسانه ها در بزرگ کردن این جعلیات به مخدوش کردن اذهان عمومی پرداختند و عملاً از هر گونه کار اساسی در رفع این معضل طفره رفتند.
با این همه با تلاش پزشکان، دانشمندان و خبرنگاران مستقل و دلسوز در آمریکا و کشورهای اروپایی قوانین متعددی برای محدود کردن این مواد وضع شده، رسانه ها بطور مداوم به مردم در مورد خطرات محصولات آلوده به این مواد هشدار میدهند، هفته ای نیست که حداقل یکی از روزنامه های دانمارکی در این زمینه هشدار ندهد و همین موضوع سیاستمداران را مجبور به انجام کاری در این زمینه میکند و مانع از طفره رفتن دائمی آنها میشود. اکنون با ارائه گزارش اخیر و ثابت شدن بی چون و چرای این معضل توسط سازمان ملل فعالان امیدوارند که بتوانند ممنوعیت کامل این مواد را بدست آورند، در حالیکه در ایران حتّی هیچگونه نظارتی بر این امر وجود ندارد تا چه رسد به محدود کردن آنها، محصولات چینی که از خطرناکترین محصولات در این زمینه هستند و تا کنون چندین بار باعث تلف شدن کودکان در کشورهای جهان سوم شده است بازار ایران را اشباع کرده است، نتیجه این شده که امروز ناتوانی های جنسی، سرطان وسکته های قلبی به یکی از مهمترین معضل مردم ایران مبدل شده است.
چندین بار با ارسال مقالات علمی (و حتّی ترجمه کردن بعضی از آنها که ساعت ها وقتم را میگرفت) برای وزارت بهداشت جمهوری اسلامی سعی کردم که آنها را به عمق فاجعه آشنا نمایم، ولی با بی اعتنایی و حتی تمسخر شان مواجه شدم. سعی کردم رسانه ها را مطلع نموده و از آنها خواهش کنم که حداقل با اطلاع رسانی به مردم باعث شویم تا نهادهای دولتی مجبور به انجام کاری در این زمینه شوند، امّا باز با بی اعتنایی کامل مواجه شدم.
 دیگر هیچ بهانه ای برای بی عملی وجود ندارد، باید مردم ایران را باخبر کرد؛ باید اجناس چینی و حتّی غربی را بدقت مورد بررسی و نظارت قرار داده و مخصوصاً لوازمی را که توسط زنان باردار و کودکان مورد استفاده قرار میگیرند عاری از هرگونه ماده سمّی باشند.
 
گزارش مذکور هفت مورد مهم را بطور کاملاً علمی و واضح مشخص نموده است:
1ـ تعریف دقیق انواع مواد مختل کننده هورمون ها
2ـ چارچوب لازم برای تنظیم آزمایشات و غربالگری محصولات
3ـ نتایج علمی اهمیت مقررات (از جمله اثرات مقدار کم این مواد در محصولات، مخلوطی از این مواد در یک محصول)
4ـ چارچوب مقررات اروپایی
5ـ پیشنهادات اعضای کشورهای عضو و سهامداران
6ـ شرایط تست و معیارهای تصمیم گیری
7ـ نیازهای تحقیق و توسعه
این مقاله ترجمه ایست از چند مقاله انگلیسی و دانمارکی که لینک های آن را در زیر ارائه کرده ام، بار دیگر بخاطر ضعف در انشاء و هنر نویسندگی پوزش میخواهم، اما در ترجمه هیچگونه اشتباه و یا تغییری صورت نگرفته.
 سایت سازمان بهداشت جهانی وگزارش مذکور
مقاله روزنامه 24 ساعت دانمارک در این زمینه
 مقاله سایت اتحاد برای سلامتی و محیط زیست

Tuesday 4 September 2012

همدستی چهارصد ساله روحانیت شیعه با کلیسا و غرب بزیان دکتر شریعتی


تشیع صفوی و تشیع علوی، خلاصه شده


دو ساعت سخنرانی تاریخی و افشاگرانه دکتر علی شریعتی را در 52 دقیقه خلاصه کردم، که از این خلاصه تر ممکن نبود، چون هر جمله اش با ارزش و روشنگرانه است، او از وابستگی صفویان به اروپا و همبستگی روحانیت با کلیسا صحبت میکند و از خیانتی که به جهان اسلام نمودند. دکتر همچنین از وارونه کردن حق و باطل و حسنات به سیئات و تلاش در اشاعه هر چه بیشتر فساد و گناه در اندیشه تشیع صفوی وارداتی که دقیقا همان است که امروز حجتیه مبلغ آنست به آشکار صحبت کرده است


اشارات دستی ماسونها، علامت ام

Masonic Hand Signal, The M Sign



زبان سرّی و اوکولت سیاستمداران، هترپیشگان و خواننندگان معروف که در  خدمت مافیای بین الملل هستند را در این ویدئو بتصویر کشیدم
.
 ماسونها در تمام تاریخ ایران عامل خیانت به بیگانگان بوده اند و اکنون نیز بسیاری از عوامل خرد و بزرگ مملکت از اعضای همین باند خیانتکار هستند. به همین جهت همه هموطنان باید شدیدا هشیار باشند. پول در همه جا حرف اول را میزند. هزینه کانال های ماهواره ای سرسام آورست و صاحبان سرمایه بخوبی کنترل افکار را در دست گرفته اند و با پول هر کس را که بخواهند میخرند، چرا که خود فروختگان بسیارند!!!ا
 وجدان و ایمان داشتن، استقلال طلبی، آزادی  سیاسی خواهی و بخاطر سخن حق ایستادن ارزش هایی هستند که امروزه کمتر یافت می شوند.
 بسیاری از روشنفکران بجای اینکه مردم را از عمق وابستگی و خیانت رژیم ایران باخبر نمایند، در اختیار عوامل ثروت قرار گرفته اند و از حقایق آشکار صحبت بعمل نمی آورند، و هنوز به ریشه مخالفت های ظاهری ملایان با آمریکا و با غرب بحث و تبادل نظر اصولی و حقیقی نمیکنند.
حجتیه، اخوان المسلمین و تمام فرقه ها و جمعیت های مخفی و ماسونی در جهت ایجاد حکومت جهانی بسیج شده اند، بحث اصلی بر سر همین قضیه است ولی روشنفکران ما بکلی سکوت کرده اند. جنگی خانمانسوز را بر علیه ملت ایران دارند تدارک میبینند و همه میدانند که حمله به نیروگاه های اتمی چه فجایع وحشتناک زیست محیطی ایجاد خواهد کرد.
صهیونیست های اسرائیل و عوامل استعمار در ایران امثال خامنه ای و احمدی نژاد در واقع در یک سو عمل میکنند و این را امروزه مردم ایران بخوبی فهمیده اند ولی روشنفکران ما البته بدلایل لابد قابل قبول از صحبت در مورد آن خودداری میورزند. امّا همه این خیانت ها، بحران ها، بهار عربی، جنگ داخلی سوریه و احتمالا جنگ آینده اسرائیل و ناتو با ایران در جهت یکسویه کردن اقتصاد جهان، ایجاد یک پول واحد و یک حکومت واحد جهانیست. اصولا مبحث نظم نوین جهانی مبحثی دشوار و نامتجانس برای اهل قلم است چون در واقع همان حکومت جهانی برادر بزرگ میباشد و هر جور که بخواهند آب و رنگش کنند بهتر از یک دهکده سوسیالیستی جهانی با مدل چین نمی توانند ترسیمش کنند.

Thursday 26 April 2012

بخشی از دروغ های تجارت سرطان افشا شد


تجارت سرطان میلیاردها دلار از درد و رنج بیماران و خانواده هایشان نصیب صاحبان بی وجدان کمپانی های دارویی میکند، بسیاری از پزشکان بدون هیچگونه احساس و یا قبول مسئولیتی فقط مجری دستورات ارسال شده از مراکز قدرت هستند، حفظ شغل و کسب درآمد هرچه بیشتر حرف اول، و رفع درد و رنج مردم حرف آخر را برای آنان میزند. بدون هرگونه توضیح اضافی به ترجمه قسمت های مهم دو مقاله که هر دو افشاگری جدید مجله نیچر را توضیح میدهند میپردازم و امیدوارم هر چه زودتر بتوانم مقالۀ دیگری درباره درمان قطعی سرطان بدون نیاز به هر گونه دارویی ارائه دهم، چرا که سرطان بعقیده بسیاری از دانشمندان فقط از روح انسان سرچشمه میگیرد و با ترمیم روح و تغذیۀ مناسب قابل درمان است.

مطالعات عمده در بین تحقیقات سرطان ثابت شده است که کاذب میباشند و همچنین نشان میدهد که درمان های رایج که مورد استفاده بیماران قرار میگیرد بر اساس یافته های جعلی و کاذب انجام میگیرند.
یافته های منتشر شده در مجلۀ نیچر نشان میدهد که 88% از مطالعات عمده در باره سرطان که در طول سالها در مجلات مشهور منتشر شده اند را نمی توان دوباره انجام داد تا صحت آنها ثابت شود. این بدان معنی است که یافته های تحقیقات منتشر شده در گذشته کذب محض هستند.
نویسنده این مطالعه و مدیر اسبق تحقیقات سرطان در مرکز امین کالیفرنیا، گلن بِگلی از بین 53 مطالعه ای انتخاب کرده بود قادر به تکرار نتایج بدست آمد از 47 تای آنها نشد. این نشان میدهد که محققین در حال جعل کردن یافته های خود فقط برای خلق توهمی از نتایج مثبت هستند، بجای اینکه یافته های واقعی تحقیق خود را منتشر نمایند. این امر ادامه جریان مداوم بودجه و کمک های مالی آنها را تضمین میکند.
هرچند که اقای بِگلی قادر به انتشار اسامی کسانی که آن مطالعات با یافته های کاذب را انتشار دادند نبود! این تحقیقات اخیر ثابت نمود که اکثر یا همه معالجات سرطانی مدرن بی اعتبار هستند.
مرکز پیشرفتۀ سرطان دانشگاه میشیگان در سال 2009 یک مطالعۀ تحقیقی را انتشار داد که برملا نمود مطالعات مشهور سرطان جعلی هستند. تعجب آور نیست که دلیل اصلی نتایج جعل شده مشخص شد که تضاد منافع میباشد و نتایجی را خلق میکند که منفعت کمپانی های دارویی را مد نظر قرار میدهند نه مردم.

 توسط شارون بگلی، رویترز چهارشنبه 28 مارس 2012

عدم موفقیت در پیروز شدن در «جنگ بر علیه سرطان» به فاکتورهای مختلفی نسبت داده میشوند، از استفاده از مدل موش که بی ربط به سرطان های انسانی است تا به آژانس های کمک مالی ریسک گریز. امّا اخیراً یک مقصر جدید ظاهر شد: بسیاری از اکتشافات علمی اساسی، بر روی حیوانات یا سلول در حال رشد در ظروف آزمایشگاهی انجام میشود و به منظور نشان دادن راهی برای یک داروی جدید، که این روش اشتباه است.
تجربه بِگلی در مورد گزارشی از دانشمندان کمپانی بایر در سال گذشته نشان میدهد که بسیاری از دانشگاهیان برای استفاده از مشوق ها در جهت بهبود بخشیدن به وضعیت شغلی خود به دستکاری کردن گزارشات مبادرت میورزند.
جرج رابرتسون از دانشگاه دال هاوس قبلاً در کمپانی مِرک بر روی بیماری های عصبی مانند پارکینسون کار میکرد، در آنجا متوجه شد که بسیاری از مطالعات آکادمیک بی محتوا هستند.
باور بکنید یا نه
در طول دو دهه گذشته، نویدبخش ترین راه برای داروهای جدید سرطان راهی بود که توسط کاشفان گلیوک پایه گذاری شد، که بر اساس آن داروی کمپانی نوارتیس که نوعی لوکیمیا، و هرسپتین را هدف قرار میدهد و داروی کمپانی گِنن تک برای سرطان سینه تهیه شد. در هر یک از این موارد دانشمندان (ادعا نمودند) که ژنی را کشف نمودند که یک سلول کاملاً سالم را ناگهان تبدیل به یک سلول بدخیم مینماید. آن یافته ها به کمپانیها این اجازه را داد که مولکولی را تولید نمایند که ظاهراً از پروسه سرطان جلوگیری مینماید. (و میلیاردها دلار به جیب صاحبان کمپانی های دارویی سرازیر کرد بدون کمترین بهبودی برای بیماران سرطانی. مترجم)
این رویکرد منجر به یک انفجار ادعاهای بالقوه در باره درمان دارویی اهداف دیگر شد. کمپانی امین قبل از اینکه پروژه خود در جهت کشف داروی جدید را راه اندازی کند سعی نمود ادعای موجود را مورد تحقیق قرار دهد.
دانشمندان در بایر هم مانند امین به موفقیت زیادی دست نیافتند. در سال 2011 در گزارشی با عنوان «باور کنید یا نه» آنها به تجزیه و تحلیل «داده های منتشر شده هیجان انگیز» بر اساس مطالعات علوم پایه پرداختند. «اغلب، داده های کلیدی را نمی توانستند دوباره سازی نمایند»  به نوشته خسرو اسدالله، نایب رئیس قسمت کشف هدف در بهداشت و درمان بایر در برلین، و همکاران.
از 47 پروژه های سرطان در بایر در طول 2011، کمتر از یک چهارم توانستند یافته های گزارش های قبلی را دوباره سازی نمایند. با وجود تلاش های سه یا چهار دانشمند که بطور تمام وقت برای یک سال مشغول کار بودند. بایر  پروژه ها را متوقف نمود.
وقتی تیم دوباره سازی امین متشکل از 100 دانشمند قادر به تأیید نتایج گزارش شده نشدند، با نویسندگان گزارش تماس برقرار نمودند. آنهایی که همکاری نمودند به بحث و تبادل نظر در مورد اینکه چرا امین قادر به تأیید نتایج اعلام شده نبوده پرداختند. بعضی حتّی اجازه دادند که آنتی بادی ها و دیگر مواد مورد استفاده قرار گرفته در مطالعه اصلی به امین قرض داده شود و حتّی به تکرار آزمایشات تحت مدیریت نویسنده اصلی پرداختند.
بعضی از نویسندگان امّا دانشمندان امین را به امضا کردن موافقت نامه ای مجبور نمودند که آنها را از برملا کردن نتایج به عموم منع میکند. بنابر این «دنیا هرگز نخواهد دانست» کدام 47 مطالعه – که بسیاری از آنها مرتباً به عنوان مطالعات معتبر یاد میشوند- در واقع اشتباه میباشند، به گفته بِگلی.
بهترین داستان
در برهه ای از پروژه اش برای تولید دوباره مطالعات امیدوار کننده، بگلی برای صبحانه در یک کنفرانس سرطان با دانشمند ارشد یکی از این مطالعات مشکل آفرین ملاقات نمود.

«ما گزارش را خط به خط، تصویر به تصویر مطالعه نمودیم» بگلی گفت، «من توضیح دادم که ما دوباره آزمایش آنها را 50 بار انجام دادیم و هرگز به نتیجه ای که آنها گرفتند نرسیدیم. او گفت که آنها شش بار انجام دادند و یکبار چنین نتیجه ای گرفتند، امّا آنرا در گزارش قرار داد برای اینکه بهترین داستان را ساخت.این بسیار توهم برانگیز است.»
چنین انتشار گزینشی فقط یک دلیل است که مقالات علمی سرشار از نتایج نادرست میباشند. برای نمونه، مطالعات علوم پایه بندرت به مانند آزمایشات کلینیکی «کور» هستند. به این معنی که محققان میدانند کدام خط سلولی و یا موش مورد درمان قرار گرفته یا مبتلا به سرطان بوده. این میتواند مشکل ساز باشد هنگامی که داده ها تفسیر میشوند، به این صورت که یک محقق که از نظر فکری در یک تئوری سرمایه گذاری نموده بسیار محتمل است که شواهد مبهم را به نفع خود تفسیر نماید.
روز سه شنبه، کمیتۀ ملی آکادمی علوم به شهادتی گوش فرا داد که بر طبق آن تعداد مقالات علمی که در طول دهۀ گذشته میباید پس گرفته شوند به ده برابر افزایش یافته؛ تعداد مقالات منتشر شده در مجلات، فقط 44 درصد افزایش یافته.
فریک فَنگ از دانشگاه واشنگتن، که برای اعضای کمیته صحبت میکرد، او مقصر را یک محیط بیش از حد رقابتی دانشگاهی میداند که علم ضعیف و حتّی تقلب را ترویج میکند، بطوریکه بسیاری از محققان به رقابت برای کسب بودجه در حال تقلیل یافتن می پردازند.
«مطمئن ترین راه کسب یک کمک بلاعوض یا کاری مناسب اینست که مقاله تان در یک مجله معتبر منتشر شود»،  به گفته فَنگ. «این یک باور ناسالم است که که میتواند یک دانشمند را به جنجال آفرینی و حتّی گاهی اوقات به رفتار متقلبانه هدایت نماید.»
سیستم پاداش دانشگاهی تلاش هایی که برای اطمینان یافتن از اینکه اکتشافی اتفاقی رخ نداده را دلسرد میکنند. و نه مشوقی برای تأیید کشف شخص دیگری وجود دارد. تا همین اواخر دهۀ نود، بسیاری از داروهای ضد سرطان توسط 100 تا 200 مقاله منتشر شده پشتیبانی میشدند. اکنون هر دارویی با کمتر از شش مقاله پشتیبانی میشود!!
«اگربتوانید گزارشی تهیه کنید و موفق به انتشار آن شوید حتّی به فکر قابلیت ساخت و تولید مجدد آن نخواهید بود،» به گفته کِن کیتین، مدیر مرکز تافتز برای مطالعه داروهای تولید شده. «شما یک نگاه دقیق میاندازید و رد میشوید. برای نشان دادن اینکه آن اشتباه است هیچ مشوقی وجود ندارد.»

Sunday 8 April 2012

مواد شیمیایی و اختلالات جنسی



در این مقاله ترجمه نوشته ها و گفته های متخصصین در امور اختلالات جنسی و مواد شیمیایی را از چند مقالۀ مختلف که لینک آنها را نیز ارائه کرده ام در یک جا و تا جایی که ممکن بود خلاصه و مفید خدمت هموطنان و همزبانان گرامی تقدیم میکنم. این موضوع بخش وسیعی از مردم جهان و جامعه ما ایرانیان را فرا می گیرد. بعلت شرم و حیا کسی نمی خواهد در این مورد صحبت کند، مخصوصاً کسانی که از اختلالات جنسی رنج میبرند، بسیاری به اعتیاد و حتی خودکشی روی میآورند. روزنامه نگاران در ایران به تحقیق و ارائه اطلاعات و آماری در این مورد نمی پردازند، بجز چند پزشک که آنها هم بخاطر تبلیغ محصولات خودشان بصورت بسیار محدود در باره خطر مواد شیمیایی هشدار میدهند، کسی به فکر تحت فشار قرار دادن دولت و یا آگاه کردن مردم نیست، در حالیکه مسئولان مملکت بکلّی دست کمپانی های غربی و چینی را در مسموم کردن مردم ایران باز گذاشته اند. این روزنامه نگاران محقق، فعالان محیط زیست و دانشمندان متعهد هستند که دولت های اروپایی و آمریکا را مجبور به توقف و یا حداقل محدود نمودن کمپانی ها میکنند.
از خوانندگان محترم تمنّا میکنم با دیدی باز مقاله را مطالعه نمایند و موضوع را جدّی بگیرند که سلامتی و شادابی خود و فرزندانتان در گرو شناختن و پیش گیری کردن از سمومی استکه در انواع محصولات به ظاهر بی خطر پنهان شده اند، مانند:
شامپو، تن شو و صابون، رنگ مو، کرم پوست و آفتاب، ماتیک و دیگر لوازم آرایشی، اسپری ها، بطری های پلاستیکی، پستانک بچه ها و انواع اسباب بازی های پلاستیکی، لباس های نایلونی، کنسروها و بسیاری دیگر که عوامل واقعی سرطان ها، اختلالات جنسی ـ روانی، اعتیاد و خشونت در جامعه هستند. در غرب مردم نه تنها به همّت روزنامه نگاران متعهد و فعالان محیط زیست  نسبت به این مسئله آگاهی یافته اند، بلکه محصولات طبیعی و بی خطر نیز در بازار وجود دارد که به آنها حق انتخاب میدهد. بسیاری از زنان دانمارکی و اروپایی از استفاده از لوازم آرایشی خودداری میکنند و یا انواع بی خطر آن را بکار میبرند.

با اینکه آلترناتیوهای کاملاً بی خطر برای جایگزین کردن مواد شیمیایی خطرناک موجود است، امّا کمپانی های قدرتمند از استفاده از آنها خودداری کرده و در عوض با این بهانه که مدارک صد در صد اثبات شده علمی برای خطرناک بودن این مواد وجود ندارد، این کمپانی ها تمام ثروت و قدرت خود را بکار میبرند تا از ممنوعیت استفاده از این مواد خطرناک حتی در محصولاتی که مورد استفاده کودکان خردسال و مادران باردار قرار میگیرد جلوگیری نمایند. در مقاله زیر که در درجه اول روزنامه نگاری متعهد و دلسوز به حال مردم را نشان میدهد نمونه ای از این تلاش کمپانی ها برای ادامه دادن به مسموم کردن مردم افشا شده است.
صنعت بی.پی.ای به دنبال صیقل دادن تصویرش میباشد
بخاطر نگرانی از دست رسانه ها که بیسفینول ای را ماده ای خطرناک در بسته بندی مواد غذایی معرفی میکنند، مدیران و لابی های کمپانی های شیمیایی در کلوپی در واشنگتن گرد هم آمدند تا استراتژیی بر علیه این موضوع اتخاذ نمایند، از جمله استفاده تبلیغاتی ـ تلویزیو نی از یک زن حامله برای نشان دادن فواید این ماده خطرناک شیمیایی!
جلسه خصوصی بود، امّا سنتینل ژورنال توانست خلاصه ای از مسائل مورد بحث را بدست آورد. جان راست، مدیرعامل اتحاد کمپانی های بسته بندی فلزی آمریکای شمالی، تأیید نمود که این اجلاس صورت گرفته. او گفت: «جلسه پنج ساعت طول کشید.» و تمام نکات درج شده در یادداشت را نیز تأیید کرد.
بنابر این یادداشت، شرکت کنندگان گفتند: استفاده از یک زن حامله بعنوان سخنگو «کلید موفقیت ماست». از آنجائیکه پیدا کردن دانشمندی که سخنگوی ما شود ممکن نیست.
دیگر استراتژی های بحث شده در جلسه عبارتند از، متمرکز شدن بر اینکه چگونه ممنوعیت بسفینول ای بطور نامتناسبی اقلیت ها را به خطر میاندازد، مخصوصاً سیاهان و مهاجران آمریکای جنوبی که بعلت فقر به غذاهای کنسرو شده وابسته هستند. اعضای جلسه گفتند که سعی خواهند نمود داستانهایی را در رسانه ها بگنجانند که به مردم القا نماید که کنسروهای ساخته شده بدون بسفینول ای باعث فاسد شدن مواد غذایی درون قوطی ها میشود، و اینکه بسفینول ای کمک میکند که باکتری ها وارد کنسرو نشوند.
اعضای گروه موافقت نمودند که 500.000 دلار برای نظرسنجی از مردم آمریکا در مورد ایمنی بسفینول ای بپردازند. کمپانی های شرکت کننده در این جلسه عبارت بودند از: کوکاکولا، آلکوآ، تاج داران، اتحاد کمپانی های بسته بندی آمریکای شمالی، انجمن تولید کنندگان مواد غذایی، دل مونته، و شورای شیمی آمریکا.
یکی دیگر از موارد بحث شده استفاده از روش ترساندن مردم بود، بعنوان مثال از مصرف کنندگان سؤال شود، «آیا میخواهید که باز هم به غذای بچه دسترسی داشته باشید؟»
در حالیکه سازمان های دولتی آمریکا بر سر ممنوعیت این ماده تعلّل میورزند، گروهی از دانشمندان سمّ شناسی از یک مؤسسه دولتی نگرانی خود از وجود این ماده خطرناک در وسایلی که مورد استفاده کودکان و مادران باردار که در نتیجه بر جنین آنها تاثیر گذار است اعلام نموده اند.
در ایالات متحده شهرهای شیکاگو، نیویورک، مینه سوتا و سوفولک بطور مستقل این ماده را ممنوع اعلام کرده اند.
کانادا رسماً بسفینول ای را جزو مواد سمّی اعلام نمود.
«دولت کانادا سابقه ای محکم در اقدام کردن علیه بسفینول ای در جهت حمایت از محیط و سلامتی کانادایی ها دارد.» جیم پرنتیس وزیر محیط زیست کانادا.
دانمارک و فرانسه به ممنوعیت بسفینول ای ادامه میدهند
دانمارک اعلام نمود تا زمانی که بروکسل یک ممنوعیت در سراسر اروپا بر مواد محتوی بسفبینول ای که در تماس با غذای کودکان هستند اعمال کند، ممنوعیت اعمال شده خود را بر نخواهد داشت. 
نتورال نیوز: یک تحقیق از هاروارد اعلام نمود که دوری نمودن از بسته بندی های محتوی بی.پی.ای در اکثر موارد برای جلوگیری کردن از اثرات سمّی آن کافی نیست. حتّی روزانه یک کاسه سوپ کنسرو شده کافیست تا میزان بی.پی.ای موجود در بدن شما را تا 1200 درصد بالا ببرد!
کارن میشل مسئول اصلی این تحقیق گفت: «عظمت حجم افزایش بی.پی.ای در ادرار پس از فقط یک کاسه سوپ را که مشاهده کردیم غیر قابل انتظار بود و میباید موجب نگرانی افرادی شود که بطور منظم غذاهای کنسروی مصرف می کنند و یا چند قوطی نوشیدنی در روز می نوشند.»
نتورال نیوز: محققین از دانشگاه بهداشت عمومی هاروارد کشف جدید نگران کننده ای در باره بسفینول ای ماده شیمیایی پلاستیک ها کرده اند. معلوم شده که مواجهه قبل از تولد با بی.پی.ای می تواند موجب رفتارهای خشونت آمیز و نامطلوب  در دخترها پس از متولد و بزرگتر شدن آنها شود.
تحقیق منتشر شده در مجلۀ طب اطفال، بررسی یک گروه 244 نفری از مادران و دختران سه سالۀ آنها بود که در سین سیناتی، اوهایو زندگی میکنند.
گروه کشف نمود که هر گونه افزایش میزان در معرض بی.پی.ای قرار گرفتن در دوران حاملگی، موجب میشود دختران جوان بدنیا آمده بطور قابل توجهی شاخص های اضطراب و افسردگی به نمایش بگذارند، در حالیکه همین شاخص ها در دخترانی که مادر حامله شان در معرض مقدار کم و یا هیچ بی.پی.ای قرار گرفتند بسیار ناچیز بود. دختران جوانی که در رحم مادر در معرض میزان زیاد بی.پی.ای قرار گرفتند از نظر عاطفی نسبت به دیگر دختران بسیار آشفته بودند و به سختی قادر به کنترل احساسات خود بودند.
به گفته جو براون، نویسنده این تحقیق: «والدین باید در مورد این یافته ها نگران باشند، و تا می توانند از در معرض بی.پی.ای قرار گرفتن خودداری نمایند، مخصوصاً در دوران حاملگی».
ماده بسیار خطرناک دیگر پارابین است که نوعی نگهدارنده میباشد و از فاسد شدن محصولات جلوگیری میکند، به مانند بی.پی.ای شبیه استروژن یعنی هورمون جنسی زنانه عمل میکند، در لوازم آرایشی، شامپوها، کرم های مختلف، ژل اصلاح صورت، خمیردندان، وهمچنین در محصولات غذایی بکار میروند، مضّرات آن بسیار است، سرطان سینه، پروستات و همه مضّرات ذکر شده در مورد بی.پی.ای در مورد پارابین هم صدق میکند. در آینده بیشتر به آن خواهم پرداخت.
همجنس گرا متولد شدن
 همجنس گرائی یک وضعیت مادرزادی بسیار شبیه «چپ دست» بودن است. امروزه ما میدانیم که چپ دست بودن نتیجه تأثیر تستوسترون اضافی در کند شدن رشد کره چپ مغز در حال توسعه جنین میباشد. این یک انتخاب نیست. یک وضعیت است. از قضا، همجنس گرائی بسیار به همان شیوه چپ دست بودن ایجاد میشود. بجای دریافت تستوسترون اضافی، جنین نر در حال رشد مقدار بسیار کم و اغلب بسیار دیرتر از معمول دریافت میکنند.
محققین بطور طبیعی بر روی عضوی در مغز بنام هیپوتالاموس متمرکز میشوند زیرا میدانند که مسئول اولویت جنسی میباشد. همچنین آنرا دیمورفیک مینامند، یعنی ساختار آن در مردان و زنان متفاوت است. همچنین تفاوت هایی در هیپوتالاموس بین همجنس گرایان و افراد عادی وجود دارد. مطالعات اخیر بر روی قسمت های مختلف هیپوتالاموس چیزهای بسیاری را برملا نمود که قبلاً دانسته نشده بود. و همچنین مواردی که باعث شگفتی شدند.
هیپوتالاموس
با پیشرفت در تکنولوژی آزمایشگاهی، یک ناحیه مخصوص در هیپوتالاموس که هسته دیمورفیک جنسی (دی.اس.ان) نامیده میشود، مورد تمرکز برخی تحقیقات جالب بوده است. این اس.دی.ان آشکارترین تفاوت آناتومیک بین مرد و زن در مغز پستانداران میباشد. هسته (نوکلئی) هیپوتالاموس مردان سه تا هشت برابر زنان میباشد. هسته ای دیگر در هیپوتالاموس، بنام (آی.ان.ای.اچ ـ3) معلوم شد که در مردان عادی دو برابر زنان و همچنین همجنس گرایان است.
هستۀ هیپوتالاموس

جنین شناسی می آموزد که همه جنین ها در ابتدا بصورت مؤنث آغاز میشوند. در یک مرحله در اوایل بارداری (هفته هشتم)، اگر کروموزوم ها مقدر کنند که جنین مرد شود، بطور ژنتیکی و برنامه ریزی شده با اضافه کردن برخی هورمون ها موسوم به آندروژن جنین تغییر میکند. این آندروژن ها، مخصوصاً تستوسترون، به جنین فرمان میدهند که ویژگی های مردانه را توسعه دهند. در صورت فقدان آنها، جنین به توسعه یافتن بصورت مؤنث ادامه میدهد.

هفته هشتم و بسیار حیاتی بارداری

مطالعات متعددی چه بر روی حیوانات و چه بر روی انسانها وجود دارند که ثابت میکنند کمبود مقدار کافی تستوسترون در مرحله ای حیاتی از بارداری که جنین میباید از مؤنث به مذکر تبدیل شود مسبب اصلی همجنس گرائی جنین در آینده خواهد بود.
محققین با استفاده از اسکان کردن مغز مدارک جدیدی یافته اند که نشان میدهد بیولوژی ــ و نه محیط ــ دلیل اصلی جهت گیری جنسی است. دانشمندان انستیتوی مغز استکهلم در سوئد در مجموعه مقالات آکادمی ملّی علوم آمریکا گزارش کردند که مردان همجنس گرا و زنان دارای ویژگی های مشابه هستند ــ بطور دقیقتر در اندازه مغز آنها و فعالیت امیگدالا ــ منطقه ای از مغز که به احساسات، اضطراب و پرخاشگری مربوط میشود. همین مسئله در مورد مردان عادی و زنان همجنس گرا نیز صدق میکند.
نویسنده مطالعه،  متخصص مغز و اعصاب ایوانکا ساویچ برگلوند، میگوید چنین ویژگی هایی در رحم و یا در مراحل اولیه نوزادی پرورش مییابند، یعنی فاکتورهای روانی و محیطی نقشی کم و یا ناچیز بازی میکنند.
«این یکی دیگر از یک سری مشاهدات است که نشان میدهد یک دلیل بیولوژیکی برای جهت گیری جنسی وجود دارد. این یک پدیده رفتاری نیست، نه همچنین یک انتخاب، ونه ربطی به پیشینه محیطی آنها دارد، مطالعه نشان میدهد که این چیزی که مردم با آن متولد میشوند.» (دین هامر، یک زیست شناس مولکولی از انستیتوی ملّی بهداشت)
اکنون یک مطالعه جدید مشخص نموده که تغییر یافتن آندروژن های یک جنین در حین دوران اولیه بارداری ــ اینبار توسط محصولاتی مانند پی.وی.سی (لوله های پلاستیکی که در لوله کشی آب اکثر خانه ها مورد استفاده قرار میگیرند) ــ نه تنها میتواند باعث تغییر جنسیت مغز شود، بلکه میتواند موجب تغییر شکل آلت تناسلی نوزاد شود.
لوله های آب پی.وی.سی
لینک مقاله
 ادامه دارد
Enhanced by Zemanta