Thursday, 26 April 2012

بخشی از دروغ های تجارت سرطان افشا شد


تجارت سرطان میلیاردها دلار از درد و رنج بیماران و خانواده هایشان نصیب صاحبان بی وجدان کمپانی های دارویی میکند، بسیاری از پزشکان بدون هیچگونه احساس و یا قبول مسئولیتی فقط مجری دستورات ارسال شده از مراکز قدرت هستند، حفظ شغل و کسب درآمد هرچه بیشتر حرف اول، و رفع درد و رنج مردم حرف آخر را برای آنان میزند. بدون هرگونه توضیح اضافی به ترجمه قسمت های مهم دو مقاله که هر دو افشاگری جدید مجله نیچر را توضیح میدهند میپردازم و امیدوارم هر چه زودتر بتوانم مقالۀ دیگری درباره درمان قطعی سرطان بدون نیاز به هر گونه دارویی ارائه دهم، چرا که سرطان بعقیده بسیاری از دانشمندان فقط از روح انسان سرچشمه میگیرد و با ترمیم روح و تغذیۀ مناسب قابل درمان است.

مطالعات عمده در بین تحقیقات سرطان ثابت شده است که کاذب میباشند و همچنین نشان میدهد که درمان های رایج که مورد استفاده بیماران قرار میگیرد بر اساس یافته های جعلی و کاذب انجام میگیرند.
یافته های منتشر شده در مجلۀ نیچر نشان میدهد که 88% از مطالعات عمده در باره سرطان که در طول سالها در مجلات مشهور منتشر شده اند را نمی توان دوباره انجام داد تا صحت آنها ثابت شود. این بدان معنی است که یافته های تحقیقات منتشر شده در گذشته کذب محض هستند.
نویسنده این مطالعه و مدیر اسبق تحقیقات سرطان در مرکز امین کالیفرنیا، گلن بِگلی از بین 53 مطالعه ای انتخاب کرده بود قادر به تکرار نتایج بدست آمد از 47 تای آنها نشد. این نشان میدهد که محققین در حال جعل کردن یافته های خود فقط برای خلق توهمی از نتایج مثبت هستند، بجای اینکه یافته های واقعی تحقیق خود را منتشر نمایند. این امر ادامه جریان مداوم بودجه و کمک های مالی آنها را تضمین میکند.
هرچند که اقای بِگلی قادر به انتشار اسامی کسانی که آن مطالعات با یافته های کاذب را انتشار دادند نبود! این تحقیقات اخیر ثابت نمود که اکثر یا همه معالجات سرطانی مدرن بی اعتبار هستند.
مرکز پیشرفتۀ سرطان دانشگاه میشیگان در سال 2009 یک مطالعۀ تحقیقی را انتشار داد که برملا نمود مطالعات مشهور سرطان جعلی هستند. تعجب آور نیست که دلیل اصلی نتایج جعل شده مشخص شد که تضاد منافع میباشد و نتایجی را خلق میکند که منفعت کمپانی های دارویی را مد نظر قرار میدهند نه مردم.

 توسط شارون بگلی، رویترز چهارشنبه 28 مارس 2012

عدم موفقیت در پیروز شدن در «جنگ بر علیه سرطان» به فاکتورهای مختلفی نسبت داده میشوند، از استفاده از مدل موش که بی ربط به سرطان های انسانی است تا به آژانس های کمک مالی ریسک گریز. امّا اخیراً یک مقصر جدید ظاهر شد: بسیاری از اکتشافات علمی اساسی، بر روی حیوانات یا سلول در حال رشد در ظروف آزمایشگاهی انجام میشود و به منظور نشان دادن راهی برای یک داروی جدید، که این روش اشتباه است.
تجربه بِگلی در مورد گزارشی از دانشمندان کمپانی بایر در سال گذشته نشان میدهد که بسیاری از دانشگاهیان برای استفاده از مشوق ها در جهت بهبود بخشیدن به وضعیت شغلی خود به دستکاری کردن گزارشات مبادرت میورزند.
جرج رابرتسون از دانشگاه دال هاوس قبلاً در کمپانی مِرک بر روی بیماری های عصبی مانند پارکینسون کار میکرد، در آنجا متوجه شد که بسیاری از مطالعات آکادمیک بی محتوا هستند.
باور بکنید یا نه
در طول دو دهه گذشته، نویدبخش ترین راه برای داروهای جدید سرطان راهی بود که توسط کاشفان گلیوک پایه گذاری شد، که بر اساس آن داروی کمپانی نوارتیس که نوعی لوکیمیا، و هرسپتین را هدف قرار میدهد و داروی کمپانی گِنن تک برای سرطان سینه تهیه شد. در هر یک از این موارد دانشمندان (ادعا نمودند) که ژنی را کشف نمودند که یک سلول کاملاً سالم را ناگهان تبدیل به یک سلول بدخیم مینماید. آن یافته ها به کمپانیها این اجازه را داد که مولکولی را تولید نمایند که ظاهراً از پروسه سرطان جلوگیری مینماید. (و میلیاردها دلار به جیب صاحبان کمپانی های دارویی سرازیر کرد بدون کمترین بهبودی برای بیماران سرطانی. مترجم)
این رویکرد منجر به یک انفجار ادعاهای بالقوه در باره درمان دارویی اهداف دیگر شد. کمپانی امین قبل از اینکه پروژه خود در جهت کشف داروی جدید را راه اندازی کند سعی نمود ادعای موجود را مورد تحقیق قرار دهد.
دانشمندان در بایر هم مانند امین به موفقیت زیادی دست نیافتند. در سال 2011 در گزارشی با عنوان «باور کنید یا نه» آنها به تجزیه و تحلیل «داده های منتشر شده هیجان انگیز» بر اساس مطالعات علوم پایه پرداختند. «اغلب، داده های کلیدی را نمی توانستند دوباره سازی نمایند»  به نوشته خسرو اسدالله، نایب رئیس قسمت کشف هدف در بهداشت و درمان بایر در برلین، و همکاران.
از 47 پروژه های سرطان در بایر در طول 2011، کمتر از یک چهارم توانستند یافته های گزارش های قبلی را دوباره سازی نمایند. با وجود تلاش های سه یا چهار دانشمند که بطور تمام وقت برای یک سال مشغول کار بودند. بایر  پروژه ها را متوقف نمود.
وقتی تیم دوباره سازی امین متشکل از 100 دانشمند قادر به تأیید نتایج گزارش شده نشدند، با نویسندگان گزارش تماس برقرار نمودند. آنهایی که همکاری نمودند به بحث و تبادل نظر در مورد اینکه چرا امین قادر به تأیید نتایج اعلام شده نبوده پرداختند. بعضی حتّی اجازه دادند که آنتی بادی ها و دیگر مواد مورد استفاده قرار گرفته در مطالعه اصلی به امین قرض داده شود و حتّی به تکرار آزمایشات تحت مدیریت نویسنده اصلی پرداختند.
بعضی از نویسندگان امّا دانشمندان امین را به امضا کردن موافقت نامه ای مجبور نمودند که آنها را از برملا کردن نتایج به عموم منع میکند. بنابر این «دنیا هرگز نخواهد دانست» کدام 47 مطالعه – که بسیاری از آنها مرتباً به عنوان مطالعات معتبر یاد میشوند- در واقع اشتباه میباشند، به گفته بِگلی.
بهترین داستان
در برهه ای از پروژه اش برای تولید دوباره مطالعات امیدوار کننده، بگلی برای صبحانه در یک کنفرانس سرطان با دانشمند ارشد یکی از این مطالعات مشکل آفرین ملاقات نمود.

«ما گزارش را خط به خط، تصویر به تصویر مطالعه نمودیم» بگلی گفت، «من توضیح دادم که ما دوباره آزمایش آنها را 50 بار انجام دادیم و هرگز به نتیجه ای که آنها گرفتند نرسیدیم. او گفت که آنها شش بار انجام دادند و یکبار چنین نتیجه ای گرفتند، امّا آنرا در گزارش قرار داد برای اینکه بهترین داستان را ساخت.این بسیار توهم برانگیز است.»
چنین انتشار گزینشی فقط یک دلیل است که مقالات علمی سرشار از نتایج نادرست میباشند. برای نمونه، مطالعات علوم پایه بندرت به مانند آزمایشات کلینیکی «کور» هستند. به این معنی که محققان میدانند کدام خط سلولی و یا موش مورد درمان قرار گرفته یا مبتلا به سرطان بوده. این میتواند مشکل ساز باشد هنگامی که داده ها تفسیر میشوند، به این صورت که یک محقق که از نظر فکری در یک تئوری سرمایه گذاری نموده بسیار محتمل است که شواهد مبهم را به نفع خود تفسیر نماید.
روز سه شنبه، کمیتۀ ملی آکادمی علوم به شهادتی گوش فرا داد که بر طبق آن تعداد مقالات علمی که در طول دهۀ گذشته میباید پس گرفته شوند به ده برابر افزایش یافته؛ تعداد مقالات منتشر شده در مجلات، فقط 44 درصد افزایش یافته.
فریک فَنگ از دانشگاه واشنگتن، که برای اعضای کمیته صحبت میکرد، او مقصر را یک محیط بیش از حد رقابتی دانشگاهی میداند که علم ضعیف و حتّی تقلب را ترویج میکند، بطوریکه بسیاری از محققان به رقابت برای کسب بودجه در حال تقلیل یافتن می پردازند.
«مطمئن ترین راه کسب یک کمک بلاعوض یا کاری مناسب اینست که مقاله تان در یک مجله معتبر منتشر شود»،  به گفته فَنگ. «این یک باور ناسالم است که که میتواند یک دانشمند را به جنجال آفرینی و حتّی گاهی اوقات به رفتار متقلبانه هدایت نماید.»
سیستم پاداش دانشگاهی تلاش هایی که برای اطمینان یافتن از اینکه اکتشافی اتفاقی رخ نداده را دلسرد میکنند. و نه مشوقی برای تأیید کشف شخص دیگری وجود دارد. تا همین اواخر دهۀ نود، بسیاری از داروهای ضد سرطان توسط 100 تا 200 مقاله منتشر شده پشتیبانی میشدند. اکنون هر دارویی با کمتر از شش مقاله پشتیبانی میشود!!
«اگربتوانید گزارشی تهیه کنید و موفق به انتشار آن شوید حتّی به فکر قابلیت ساخت و تولید مجدد آن نخواهید بود،» به گفته کِن کیتین، مدیر مرکز تافتز برای مطالعه داروهای تولید شده. «شما یک نگاه دقیق میاندازید و رد میشوید. برای نشان دادن اینکه آن اشتباه است هیچ مشوقی وجود ندارد.»

Sunday, 8 April 2012

مواد شیمیایی و اختلالات جنسی



در این مقاله ترجمه نوشته ها و گفته های متخصصین در امور اختلالات جنسی و مواد شیمیایی را از چند مقالۀ مختلف که لینک آنها را نیز ارائه کرده ام در یک جا و تا جایی که ممکن بود خلاصه و مفید خدمت هموطنان و همزبانان گرامی تقدیم میکنم. این موضوع بخش وسیعی از مردم جهان و جامعه ما ایرانیان را فرا می گیرد. بعلت شرم و حیا کسی نمی خواهد در این مورد صحبت کند، مخصوصاً کسانی که از اختلالات جنسی رنج میبرند، بسیاری به اعتیاد و حتی خودکشی روی میآورند. روزنامه نگاران در ایران به تحقیق و ارائه اطلاعات و آماری در این مورد نمی پردازند، بجز چند پزشک که آنها هم بخاطر تبلیغ محصولات خودشان بصورت بسیار محدود در باره خطر مواد شیمیایی هشدار میدهند، کسی به فکر تحت فشار قرار دادن دولت و یا آگاه کردن مردم نیست، در حالیکه مسئولان مملکت بکلّی دست کمپانی های غربی و چینی را در مسموم کردن مردم ایران باز گذاشته اند. این روزنامه نگاران محقق، فعالان محیط زیست و دانشمندان متعهد هستند که دولت های اروپایی و آمریکا را مجبور به توقف و یا حداقل محدود نمودن کمپانی ها میکنند.
از خوانندگان محترم تمنّا میکنم با دیدی باز مقاله را مطالعه نمایند و موضوع را جدّی بگیرند که سلامتی و شادابی خود و فرزندانتان در گرو شناختن و پیش گیری کردن از سمومی استکه در انواع محصولات به ظاهر بی خطر پنهان شده اند، مانند:
شامپو، تن شو و صابون، رنگ مو، کرم پوست و آفتاب، ماتیک و دیگر لوازم آرایشی، اسپری ها، بطری های پلاستیکی، پستانک بچه ها و انواع اسباب بازی های پلاستیکی، لباس های نایلونی، کنسروها و بسیاری دیگر که عوامل واقعی سرطان ها، اختلالات جنسی ـ روانی، اعتیاد و خشونت در جامعه هستند. در غرب مردم نه تنها به همّت روزنامه نگاران متعهد و فعالان محیط زیست  نسبت به این مسئله آگاهی یافته اند، بلکه محصولات طبیعی و بی خطر نیز در بازار وجود دارد که به آنها حق انتخاب میدهد. بسیاری از زنان دانمارکی و اروپایی از استفاده از لوازم آرایشی خودداری میکنند و یا انواع بی خطر آن را بکار میبرند.

با اینکه آلترناتیوهای کاملاً بی خطر برای جایگزین کردن مواد شیمیایی خطرناک موجود است، امّا کمپانی های قدرتمند از استفاده از آنها خودداری کرده و در عوض با این بهانه که مدارک صد در صد اثبات شده علمی برای خطرناک بودن این مواد وجود ندارد، این کمپانی ها تمام ثروت و قدرت خود را بکار میبرند تا از ممنوعیت استفاده از این مواد خطرناک حتی در محصولاتی که مورد استفاده کودکان خردسال و مادران باردار قرار میگیرد جلوگیری نمایند. در مقاله زیر که در درجه اول روزنامه نگاری متعهد و دلسوز به حال مردم را نشان میدهد نمونه ای از این تلاش کمپانی ها برای ادامه دادن به مسموم کردن مردم افشا شده است.
صنعت بی.پی.ای به دنبال صیقل دادن تصویرش میباشد
بخاطر نگرانی از دست رسانه ها که بیسفینول ای را ماده ای خطرناک در بسته بندی مواد غذایی معرفی میکنند، مدیران و لابی های کمپانی های شیمیایی در کلوپی در واشنگتن گرد هم آمدند تا استراتژیی بر علیه این موضوع اتخاذ نمایند، از جمله استفاده تبلیغاتی ـ تلویزیو نی از یک زن حامله برای نشان دادن فواید این ماده خطرناک شیمیایی!
جلسه خصوصی بود، امّا سنتینل ژورنال توانست خلاصه ای از مسائل مورد بحث را بدست آورد. جان راست، مدیرعامل اتحاد کمپانی های بسته بندی فلزی آمریکای شمالی، تأیید نمود که این اجلاس صورت گرفته. او گفت: «جلسه پنج ساعت طول کشید.» و تمام نکات درج شده در یادداشت را نیز تأیید کرد.
بنابر این یادداشت، شرکت کنندگان گفتند: استفاده از یک زن حامله بعنوان سخنگو «کلید موفقیت ماست». از آنجائیکه پیدا کردن دانشمندی که سخنگوی ما شود ممکن نیست.
دیگر استراتژی های بحث شده در جلسه عبارتند از، متمرکز شدن بر اینکه چگونه ممنوعیت بسفینول ای بطور نامتناسبی اقلیت ها را به خطر میاندازد، مخصوصاً سیاهان و مهاجران آمریکای جنوبی که بعلت فقر به غذاهای کنسرو شده وابسته هستند. اعضای جلسه گفتند که سعی خواهند نمود داستانهایی را در رسانه ها بگنجانند که به مردم القا نماید که کنسروهای ساخته شده بدون بسفینول ای باعث فاسد شدن مواد غذایی درون قوطی ها میشود، و اینکه بسفینول ای کمک میکند که باکتری ها وارد کنسرو نشوند.
اعضای گروه موافقت نمودند که 500.000 دلار برای نظرسنجی از مردم آمریکا در مورد ایمنی بسفینول ای بپردازند. کمپانی های شرکت کننده در این جلسه عبارت بودند از: کوکاکولا، آلکوآ، تاج داران، اتحاد کمپانی های بسته بندی آمریکای شمالی، انجمن تولید کنندگان مواد غذایی، دل مونته، و شورای شیمی آمریکا.
یکی دیگر از موارد بحث شده استفاده از روش ترساندن مردم بود، بعنوان مثال از مصرف کنندگان سؤال شود، «آیا میخواهید که باز هم به غذای بچه دسترسی داشته باشید؟»
در حالیکه سازمان های دولتی آمریکا بر سر ممنوعیت این ماده تعلّل میورزند، گروهی از دانشمندان سمّ شناسی از یک مؤسسه دولتی نگرانی خود از وجود این ماده خطرناک در وسایلی که مورد استفاده کودکان و مادران باردار که در نتیجه بر جنین آنها تاثیر گذار است اعلام نموده اند.
در ایالات متحده شهرهای شیکاگو، نیویورک، مینه سوتا و سوفولک بطور مستقل این ماده را ممنوع اعلام کرده اند.
کانادا رسماً بسفینول ای را جزو مواد سمّی اعلام نمود.
«دولت کانادا سابقه ای محکم در اقدام کردن علیه بسفینول ای در جهت حمایت از محیط و سلامتی کانادایی ها دارد.» جیم پرنتیس وزیر محیط زیست کانادا.
دانمارک و فرانسه به ممنوعیت بسفینول ای ادامه میدهند
دانمارک اعلام نمود تا زمانی که بروکسل یک ممنوعیت در سراسر اروپا بر مواد محتوی بسفبینول ای که در تماس با غذای کودکان هستند اعمال کند، ممنوعیت اعمال شده خود را بر نخواهد داشت. 
نتورال نیوز: یک تحقیق از هاروارد اعلام نمود که دوری نمودن از بسته بندی های محتوی بی.پی.ای در اکثر موارد برای جلوگیری کردن از اثرات سمّی آن کافی نیست. حتّی روزانه یک کاسه سوپ کنسرو شده کافیست تا میزان بی.پی.ای موجود در بدن شما را تا 1200 درصد بالا ببرد!
کارن میشل مسئول اصلی این تحقیق گفت: «عظمت حجم افزایش بی.پی.ای در ادرار پس از فقط یک کاسه سوپ را که مشاهده کردیم غیر قابل انتظار بود و میباید موجب نگرانی افرادی شود که بطور منظم غذاهای کنسروی مصرف می کنند و یا چند قوطی نوشیدنی در روز می نوشند.»
نتورال نیوز: محققین از دانشگاه بهداشت عمومی هاروارد کشف جدید نگران کننده ای در باره بسفینول ای ماده شیمیایی پلاستیک ها کرده اند. معلوم شده که مواجهه قبل از تولد با بی.پی.ای می تواند موجب رفتارهای خشونت آمیز و نامطلوب  در دخترها پس از متولد و بزرگتر شدن آنها شود.
تحقیق منتشر شده در مجلۀ طب اطفال، بررسی یک گروه 244 نفری از مادران و دختران سه سالۀ آنها بود که در سین سیناتی، اوهایو زندگی میکنند.
گروه کشف نمود که هر گونه افزایش میزان در معرض بی.پی.ای قرار گرفتن در دوران حاملگی، موجب میشود دختران جوان بدنیا آمده بطور قابل توجهی شاخص های اضطراب و افسردگی به نمایش بگذارند، در حالیکه همین شاخص ها در دخترانی که مادر حامله شان در معرض مقدار کم و یا هیچ بی.پی.ای قرار گرفتند بسیار ناچیز بود. دختران جوانی که در رحم مادر در معرض میزان زیاد بی.پی.ای قرار گرفتند از نظر عاطفی نسبت به دیگر دختران بسیار آشفته بودند و به سختی قادر به کنترل احساسات خود بودند.
به گفته جو براون، نویسنده این تحقیق: «والدین باید در مورد این یافته ها نگران باشند، و تا می توانند از در معرض بی.پی.ای قرار گرفتن خودداری نمایند، مخصوصاً در دوران حاملگی».
ماده بسیار خطرناک دیگر پارابین است که نوعی نگهدارنده میباشد و از فاسد شدن محصولات جلوگیری میکند، به مانند بی.پی.ای شبیه استروژن یعنی هورمون جنسی زنانه عمل میکند، در لوازم آرایشی، شامپوها، کرم های مختلف، ژل اصلاح صورت، خمیردندان، وهمچنین در محصولات غذایی بکار میروند، مضّرات آن بسیار است، سرطان سینه، پروستات و همه مضّرات ذکر شده در مورد بی.پی.ای در مورد پارابین هم صدق میکند. در آینده بیشتر به آن خواهم پرداخت.
همجنس گرا متولد شدن
 همجنس گرائی یک وضعیت مادرزادی بسیار شبیه «چپ دست» بودن است. امروزه ما میدانیم که چپ دست بودن نتیجه تأثیر تستوسترون اضافی در کند شدن رشد کره چپ مغز در حال توسعه جنین میباشد. این یک انتخاب نیست. یک وضعیت است. از قضا، همجنس گرائی بسیار به همان شیوه چپ دست بودن ایجاد میشود. بجای دریافت تستوسترون اضافی، جنین نر در حال رشد مقدار بسیار کم و اغلب بسیار دیرتر از معمول دریافت میکنند.
محققین بطور طبیعی بر روی عضوی در مغز بنام هیپوتالاموس متمرکز میشوند زیرا میدانند که مسئول اولویت جنسی میباشد. همچنین آنرا دیمورفیک مینامند، یعنی ساختار آن در مردان و زنان متفاوت است. همچنین تفاوت هایی در هیپوتالاموس بین همجنس گرایان و افراد عادی وجود دارد. مطالعات اخیر بر روی قسمت های مختلف هیپوتالاموس چیزهای بسیاری را برملا نمود که قبلاً دانسته نشده بود. و همچنین مواردی که باعث شگفتی شدند.
هیپوتالاموس
با پیشرفت در تکنولوژی آزمایشگاهی، یک ناحیه مخصوص در هیپوتالاموس که هسته دیمورفیک جنسی (دی.اس.ان) نامیده میشود، مورد تمرکز برخی تحقیقات جالب بوده است. این اس.دی.ان آشکارترین تفاوت آناتومیک بین مرد و زن در مغز پستانداران میباشد. هسته (نوکلئی) هیپوتالاموس مردان سه تا هشت برابر زنان میباشد. هسته ای دیگر در هیپوتالاموس، بنام (آی.ان.ای.اچ ـ3) معلوم شد که در مردان عادی دو برابر زنان و همچنین همجنس گرایان است.
هستۀ هیپوتالاموس

جنین شناسی می آموزد که همه جنین ها در ابتدا بصورت مؤنث آغاز میشوند. در یک مرحله در اوایل بارداری (هفته هشتم)، اگر کروموزوم ها مقدر کنند که جنین مرد شود، بطور ژنتیکی و برنامه ریزی شده با اضافه کردن برخی هورمون ها موسوم به آندروژن جنین تغییر میکند. این آندروژن ها، مخصوصاً تستوسترون، به جنین فرمان میدهند که ویژگی های مردانه را توسعه دهند. در صورت فقدان آنها، جنین به توسعه یافتن بصورت مؤنث ادامه میدهد.

هفته هشتم و بسیار حیاتی بارداری

مطالعات متعددی چه بر روی حیوانات و چه بر روی انسانها وجود دارند که ثابت میکنند کمبود مقدار کافی تستوسترون در مرحله ای حیاتی از بارداری که جنین میباید از مؤنث به مذکر تبدیل شود مسبب اصلی همجنس گرائی جنین در آینده خواهد بود.
محققین با استفاده از اسکان کردن مغز مدارک جدیدی یافته اند که نشان میدهد بیولوژی ــ و نه محیط ــ دلیل اصلی جهت گیری جنسی است. دانشمندان انستیتوی مغز استکهلم در سوئد در مجموعه مقالات آکادمی ملّی علوم آمریکا گزارش کردند که مردان همجنس گرا و زنان دارای ویژگی های مشابه هستند ــ بطور دقیقتر در اندازه مغز آنها و فعالیت امیگدالا ــ منطقه ای از مغز که به احساسات، اضطراب و پرخاشگری مربوط میشود. همین مسئله در مورد مردان عادی و زنان همجنس گرا نیز صدق میکند.
نویسنده مطالعه،  متخصص مغز و اعصاب ایوانکا ساویچ برگلوند، میگوید چنین ویژگی هایی در رحم و یا در مراحل اولیه نوزادی پرورش مییابند، یعنی فاکتورهای روانی و محیطی نقشی کم و یا ناچیز بازی میکنند.
«این یکی دیگر از یک سری مشاهدات است که نشان میدهد یک دلیل بیولوژیکی برای جهت گیری جنسی وجود دارد. این یک پدیده رفتاری نیست، نه همچنین یک انتخاب، ونه ربطی به پیشینه محیطی آنها دارد، مطالعه نشان میدهد که این چیزی که مردم با آن متولد میشوند.» (دین هامر، یک زیست شناس مولکولی از انستیتوی ملّی بهداشت)
اکنون یک مطالعه جدید مشخص نموده که تغییر یافتن آندروژن های یک جنین در حین دوران اولیه بارداری ــ اینبار توسط محصولاتی مانند پی.وی.سی (لوله های پلاستیکی که در لوله کشی آب اکثر خانه ها مورد استفاده قرار میگیرند) ــ نه تنها میتواند باعث تغییر جنسیت مغز شود، بلکه میتواند موجب تغییر شکل آلت تناسلی نوزاد شود.
لوله های آب پی.وی.سی
لینک مقاله
 ادامه دارد
Enhanced by Zemanta